بلاگ سپهر محمدی

آیا انسان اشرف مخلوقات است؟

ارسال شده توسط سپهر محمدی در تاریخ: 12 فوریه 2010

سلام!

معمولا به ما اینگونه گفته اند که انسان اشرف مخلوقات است!

اما چنین چیزی نه تنها هیچ جایگاه قرآنی ندارد، بلکه تا آنجا که بنده بررسی کرده ام حتی جایگاه دینی هم ندارد!

در احادیث متعدد از ائمه معصومین از انسانها و موجودات مختار دیگری که همچون ما در سیارات دیگر وجود دارند و حتی بسیار بهتر از ما عبودیت خالق می کنند، یاد شده است.

از جهت علمی معادله ای وجود دارد به نام معادله دِرِک، این معادله از حاصل ضرب چند احتمال ساده استخراج می شود:

The Drake equation states that:

where:
N = the number of civilizations in our galaxy with which communication might be possible; and
R* = the average rate of star formation per year in our galaxy
fp
= the fraction of those stars that have planets
ne
= the average number of planets that can potentially support life per star that has planets
f
ℓ = the fraction of the above that actually go on to develop life at some point
fi
= the fraction of the above that actually go on to develop intelligent life
fc
= the fraction of civilizations that develop a technology that releases detectable signs of their existence into space
L
= the length of time such civilizations release detectable signals into space

چنانکه می بینید این معادله از ضرب چند عدد مثل تعداد ستارگانی که هر سال در کهکشان راه شیری ایجاد می شوند، درصد ستارگانی که سیاره دارند، درصد سیاره هایی که می توانند حامل حیات باشند، درصدی که حیات در آنها به وجود آمده، درصد آنهایی که امکان رسیدن به حیات هوشمند دارند و درصد آنها که به تکنولوژی بالایی رسیده اند و زمانی که لازم است تا بتوانیم با آنها تماس بگیریم، به تعداد تمدنهایی در کهکشان راه شیری می رسد که امکان برقراری ارتباط بالقوه با آنها را داریم.

آخرین کشفیات بشر در سال ۲۰۰۹ برای معادله دِرِک عدد ۲٫۳۱ است. یعنی غیر از کره زمین بر اساس اخرین اطلاعات، حداقل یک کره حامل حیات دیگر در کهکشان راه شیری وجود دارد که به رشدی از تکنولوژی رسیده اند که می توان با آنها ارتباط رادیوئی برقرار کرد! این درحالیست که برآوردهای خوشبینانه عدد معادل ۵۰۰۰ را برای معادله درک محاسبه می کنند!

البته معادله درک اساسا در جستجوی برقراری ارتباط با حیات هوشمند، تنها در کهکشان راه شیری است!

مثلا اگر ضریب fc را از معادله درک حذف کنیم تا به تعداد سیاراتی که دارای حیات هوشمندند اما هنوز دارای تکنولوژی که بتوانیم با آنها ارتباط پیدا کنیم، نیستند، برسیم، آخرین یافته های بشر در سال ۲۰۰۹ به ما می گوید که احتمالا ۲۳۰ سیاره دیگر در کهکشان راه شیری وجود دارند که در آنها حیات هوشمند وجود دارد، اما هنوز نمی توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم!

از سوی دیگر، ما چند کهکشان در جهان پیرامون خود داریم؟؟؟ برآورد ستاره شناسان آن است که ما چیزی در حود ۱۷۰ میلیارد کهکشان مثل کهکشان راه شیری خودمان در کیهان قابل رویت، داریم!!!

لذا اگر فرض کنیم احتمال وجود حیات هوشمند در آن کهکشانها با کهکشان راه شیری برابر است، براساس آخرین اطلاعات بشر در سال ۲۰۰۹ احتمالا چیزی در حدود ۴۰ هزار میلیارد سیاره در کیهان قابل رویت ماست که در آنها حیات هوشمند وجود دارد!!!!

لذا به گمان حقیر، مسلما ما در جهانی هستیم که سرشار از موجودات هوشمند دیگری غیر از ماست!

و ما به هیچ روی نمی توانیم ادعا کنیم، تنها مخلوقات و بهترین مخلوقات هوشمند حضرت پروردگار هستیم!

با احترام
سپهر محمدی
(
برای اطلاعات بیشتر در مورد معادله درک به آدرس زیر مراجعه کنید:

http://en.wikipedia.org/wiki/Drake_equation)

۱۰ پاسخ برای "آیا انسان اشرف مخلوقات است؟"

1 | سیدعباس سیدمحمدی

13 فوریه 2010 در ساعت 11:49 ب.ظ

سلام علیکم.

من جایی خواندم مرحوم محمدتقی جعفری همین را گفته بود، که ما آیه یا روایت نداریم که انسان اشرف مخلوقات است.
از استادی شنیم، رسول خدا یا حضرت علی فرموده «من اشرف مخلوقات هستم».

2 | سیدعباس سیدمحمدی

18 فوریه 2010 در ساعت 8:07 ب.ظ

سلام علیکم.
بعد از کامنتی که درباره ی این مقاله گذاشتم، به ذهنم رسید:

البته عین تعبیر «اشرف مخلوقات» ظاهراً در قرآن و روایات درباره ی انسان نیست اما آیاتی هست که کرمنا بنی آدم …

و
سخر لکم …
و:
چه بسا استناد به قانون درک (که اذعان می کنم من اصلاً اسمش به گوشم نخورده بود) کفایت نکند در چنین بحثی. بحث، عقلی و قرآنی و روائی و علمی تواند بود، و قانون درک، آیا ارتباط به همه ی جنبه ها دارد؟

3 | سیدعباس سیدمحمدی d

18 فوریه 2010 در ساعت 8:19 ب.ظ

شریعت عقل + شریعت آسمانی + فطرت
بسم الله الرحمان الرحیم.
یک) توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه ی حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۱:

ص ۵۱:

سرانجام جامعه مسیحیان نخستین با راهنمایی روح القدس از میان نوشته های مسیحی بی شمار، به ۲۷ کتاب که انجیلهای چهارگانه نیز جزو آنهاست، اقرار کرد و پذیرفت که آنها با الهام الهی نگارش یافته اند. این نوشته ها عهد جدید نامیده شدند و در طول زمان، مرجع اساسی ایمان مسیحی به شمار رفته اند……… این توافق در باب کتابهای مقدس از طریق نوعی اجامع حاصل شد. این اجماع خیلی زود به دست آمد و فهرست نخستین کتابهای مقدس بین سالهای ۲۰۰-۱۵۰ تهیه شد و پس از چند قرن کلیسا به طور رسمی روشن ساخت که چه کتابهایی را باید مقدس شمرد (همان طور که «شورای ترنت» در سال ۱۵۴۶ چنین کاری را انجام داد).

ص ۵۲:
میزان رسمی شدن یک نوشته مقدس اجماع جامعه مسیحیان نخستین است. این افراد به زمان عیسی و نوشته شدن کتابهای مقدس از ما نزدیکتر بوده اند و به همین دلیل برای تعیین این که کدام کتاب می تواند زیربنای مسیحیت قرار گیرد و کدام کتاب نمی تواند چنین باشد

ص ۵۳:
صلاحیت داشته اند. نسلهای بعدی مسیحیت معتقد بودند که جامعه نخستین در تشخیص هویت کتابهای مقدس از تأیید روح القدس برخوردار بوده اند.

ص ۶۴:
در سالهای نخست، مسیحیان کتاب مقدسی جز کتاب یهود نداشتند. کم کم پولُس و نویسندگان اناجیل چهارگانه و پطرس و یهودا و دیگران برای نوشتن نحوه ایمانشان به آنچه خدا به وسیله مسیح محقق ساخته است، دست به کار شدند. جامعه ی مسیحیت معتقد شد که این نوشته ها منبع ایمان و برخاسته از وحی خداست. لازم است اشاره کنیم که مسیحیان از تجربه عید گلریزان به این باور دست یافته بودند که به آن جامعه روح نبوت عطا شده است (همان طور که استشهاد پطرس به سخن یوئیل نبی که قبلاً نقل شد، بر آن دلالت می کند). به موجب این اعتقاد، مسیحیان ِ نخستین بر این باور شدند که می توانند به کمک روح القدس کتابهای مقدس مخصوص به خود را تهیه و تدوین کنند.

پایان نقل از کتاب یک کشیش و راهب کاتولیک تبعه ی آمریکا.
سیدعباس سیدمحمدی:
طبق توماس میشل مسیحی:
ــ جامعه ی مسیحیت نخستین باور کرده بود که به آن جامعه روح نبوت عطا شده است.
ــ مسیحیان ِ نخستین بر این باور شدند که می توانند به کمک روح القدس کتابهای مقدس مخصوص به خود را تهیه و تدوین کنند.
ــ پولُس و چند نویسنده ی دیگر دست به کار شدند نحوه ی ایمانشان به آنچه خدا به وسیله ی مسیح محقق ساخته است را بنویسند.
ــ جامعه ی مسیحیت نخستین معتقد شده بود که نوشته های پولُس و چند نویسنده ی دیگر، منبع ایمان و برخاسته از وحی خدا است.
ــ جامعه ی مسیحی ی نخستین، که معتقد شده بود روح نبوت به آن اعطا شده است، و معتقد شده بود می توانند به کمک روح القدس کتابهای مقدس مخصوص به خود را تهیه و تدوین کنند، و معتقد شده بود که نوشته های پولُس و چند نویسنده ی دیگر، منبع ایمان و برخاسته از وحی خدا است، سرانجام، خیلی زود، حدود سالهای ۲۰۰-۱۵۰ میلادی، از طریق نوعی اجماع، به ۲۷ کتاب که انجیلهای چهارگانه نیز جزء آنها است، اقرار کرد و پذیرفت که آنها با الهام الاهی نگارش یافته اند، و پس از چند قرن کلیسا به طور رسمی روشن ساخت که چه کتابهایی را باید مقدس شمرد (همان طور که «شورای ترنت» در سال ۱۵۴۶ چنین کاری را انجام داد).

دو) شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، تهران، شرکت انشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴؛ ص ۴۰۹ و ۴۱۰:
«آقای [محمدهادی] معرفت، بهره گیری از عهدین را در صورت عدم مخالفت با مبانی اسلام، برای تفصیل مجملات و تبیین مبهمات، جایز می شمارند.
ایشان در بیان هر یک از سه حالت، موافقت، مخالفت و سکوت، موارد مخالف را بسیار می شمارد، اما این مخالفت را منحصر در قرآن نمی داند و بسیاری از مطالب را با فطرت و عقل هم مخالف می یابد:
نمونه های واقعاً زیادی از مخالفت مطالب تورات موجود با آموزه های قرآنی وجود دارد، و این موارد، افزون بر مواردی است که با فطرت و عقل سالم مخالف است … در کتب عهدین مطالب بسیاری می توان یافت که با شریعت عقل مخالف است تا چه رسد به شریعت آسمانی … (معرفه، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج ۲، ص ۱۴۰)
بنابراین در گزینش نقل های تورات، نه تنها آن ها را باید با قرآن محک زد بلکه باید در میزان عقل و فطرت نیز آن را سنجید. هم ایشان دربارۀ مواردی که راهی به تشخیص صحیح از سقیم آن وجود ندارد می نویسد:
… و نمونه برای مطالبی که در کتاب های پیشینیان آمده و در شریعت ما مطلبی در تأیید یا تکذیب آن نیست (دربارۀ آن ساکت است) واقعاً زیاد بوده، از همان موقعیتی برخوردار است که دیگر وقایع تاریخی ای که در کتب گذشته آمده ان، از آن برخوردار می باشند. و چه بسا این (ص ۴۰۹) حدیثی که رسیده مبنی بر این که «اهل کتاب را نه تصدیق کنید و نه تکذیب» ناظر به همین مواردی است که شرع ما دربارۀ آن ساکت است و درست و نادرست آن، به دلیل درهم آمیختن حق و باطل، از هم بازشناخته نمی شوند؛ لذا اگر ایشان را تصدیق کنیم چه بسا بر باطل باشند و اگر تکذیب کنیم چه بسا بر حق باشند … (معرفه، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج ۲، ص ۱۴۰ و ۱۴۱)(ص ۴۱۰).»
سه) چهار لینک درباره ی متن عربی ی «اهل کتاب را نه تصدیق کنید و نه تکذیب»:
طبق
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?LanguageID=1&id=27514

بخاری نقل می‏کند:
اهل کتاب، تورات را به زبان عبری می‏خواندند و آن را برای اهل اسلام به عربی تفسیر می‏کردند. پیامبر اسلام فرمود: «اهل کتاب را نه تصدیق کنید و نه تکذیب، بلکه بگویید: ایمان آوردیم به خداوند و آن چه بر ما و بر شما نازل شده است‏». (۳۴) و (۳۵)
۳۴) وقولوا آمنا بالذی انزل الینا و ما انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد و نحن له مسلمون » عنکبوت (۲۹): ۴۶ .
۳۵) صحیح بخاری، تحقیق: الشیخ قاسم ‏الشماعی ‏الرفاعی، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۰۷ ه، ج ۹، کتاب ‏الاعتصام، ب ۱۱۹۰، ح ۲۱۶۵ ، ص ۷۷۳ ; البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج ۲ ، ص ۳۳ ; جامع بیان العلم و فضله، یوسف بن عبدالبر، قاهره، اداره الطباعه المنیره، ج ۱، ص ۴۱ .

4 | سیدعباس سیدمحمدی e

18 فوریه 2010 در ساعت 8:20 ب.ظ

طبق
http://www.al-shia.org/html/ara/books/lib-hadis/behar65/124.htm

” وقولوا آمنا ” ( ۴ ) قیل هی المجادله بالتی هی أحسن ، وعن النبی صلى الله علیه وآله لا تصدقوا أهل الکتاب ولا تکذبوهم، وقولوا آمنا بالله وبکتبه ورسله، فان قالوا باطلا لم تصدقوهم، و إن قالوا حقا لم تکذبوهم ” ونحن له مسلمون ” أی مطیعون له خاصه، وفیه تعریض باتخاذهم أحبارهم ورهبانهم أربابا من دون الله ” أفمن شرح اللله صدره للاسلام ” ( ۵ )
(۴) العنکبوت ۴۶ .

۵ ) الزمر : ۲۲ .

طبق
http://www.rafed.net/books/olom-quran/al-safi-04/11.html

(۴۶) و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن قد مضى تفسیره فی سوره النحل عند قوله تعالى و جادلهم بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم بالافراط و الاعتداء و قولوا آمنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم هو من المجادله بالتی هی احسن.
و روی عن النبی صلى الله علیه و آله انه قال لا تصدقوا اهل الکتاب و لا تکذبوهم و قولوا آمنا بالله و بکتبه و رسله فان قالوا باطلا لم تصدقوهم و ان قالوا حقا لم تکذبوهم و الهنا و الهکم واحد و نحن له مسلمون مطیعون له خاصه و لعل فیه تعریضا باتخاذهم احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله.

طبق
http://www.hawzah.net/Per/K/Alasfa2/12.htm

روی انه ‏صلى الله علیه و آله قال: «لا تصدقوا اهل الکتاب و لا تکذبوهم، و قولوا: آمنا بالله و بکتبه و رسله، فان قالوا باطلا لم تصدقوهم، و ان قالوا حقا لم تکذبوهم‏» (۳۹) .
۳۹) الکشاف ۳: ۲۰۸ ; البیضاوی ۴: ۱۴۰ ; الدر المنثور ۶: ۴۶۹ ، عن النبی ‏صلى الله علیه و آله.

چهار) ظاهراً می توان این طور گفت:
۱) اهل کتاب و نظرات آنها را، در مواردی که مبانی ی اسلام (قرآن و سنت = شریعت آسمانی، طبق اعتقاد مسلمانان) درباره ی آنها ساکت است (نه موافق است و نه مخالف)، نه تصدیق کنید و نه تکذیب.
۲) اهل کتاب و نظرات آنها را، در مواردی که مبانی ی اسلام (قرآن و سنت = شریعت آسمانی، طبق اعتقاد مسلمانان) با آنها موافق است، تصدیق کنید.
۳) اهل کتاب و نظرات آنها را، در مواردی که مبانی ی اسلام (قرآن و سنت = شریعت آسمانی، طبق اعتقاد مسلمانان) با آنها مخالف است، تکذیب کنید.
۴) اهل کتاب و نظرات آنها را، در مواردی که فطرت و عقل (شریعت عقل) درباره ی آنها ساکت است (نه موافق است و نه مخالف)، نه تصدیق کنید و نه تکذیب.
۵) اهل کتاب و نظرات آنها را، در مواردی که فطرت و عقل (شریعت عقل) با آنها موافق است، تصدیق کنید.
۶) اهل کتاب و نظرات آنها را، در مواردی که فطرت و عقل (شریعت عقل) با آنها مخالف است، تکذیب کنید.
پنج) از شش قسمت بند چهار کمک بگیرید و بکوشید درباره ی تصدیق، یا تکذیب، یا نه تصدیق و نه تکذیب نحوه ی شکل گیری ی عهد جدید، بر فرض این که مسیحیان قبول داشته باشند شکل گیری عهد جدید همین طور بوده، نظر بدهید. طبق پایان بند یک این مقاله، طبق توماس میشل، کشیش و راهب کاتولیک تبعه ی آمریکا، نحوه ی شکل گیری ی عهد جدید (قسمت مسیحی ی کتاب مقدس مسیحیان) این طور بوده است:
جامعه ی مسیحی ی نخستین، که معتقد شده بود روح نبوت به آن اعطا شده است، و معتقد شده بود می توانند به کمک روح القدس کتابهای مقدس مخصوص به خود را تهیه و تدوین کنند، و معتقد شده بود که نوشته های پولُس و چند نویسنده ی دیگر، منبع ایمان و برخاسته از وحی خدا است، سرانجام، خیلی زود، حدود سالهای ۲۰۰-۱۵۰ میلادی، از طریق نوعی اجماع، به ۲۷ کتاب که انجیلهای چهارگانه نیز جزء آنها است، اقرار کرد و پذیرفت که آنها با الهام الاهی نگارش یافته اند، و پس از چند قرن کلیسا به طور رسمی روشن ساخت که چه کتابهایی را باید مقدس شمرد (همان طور که «شورای ترنت» در سال ۱۵۴۶ چنین کاری را انجام داد).
شش) به پیروی از قرآن، به اهل کتاب می گویم:
آمنّا بالّذی أ ُنزل إلینا و أ ُنزل إلیکم و إلهنا واحد و نحن له مسلمون/به آنچه بر ما و [به آنچه] بر شما نازل شده ایمان آورده ایم، و خدای ما و خدای شما یکی است و ما همه فرمانبردار اوییم (عنکبوت، ۴۶، ترجمه از بهاء الدین خرمشاهی).

+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت ۱۵:۴۸ توسط سیدعباس سیدمحمدی | نظر بدهید

5 | علی لاچینی

27 فوریه 2010 در ساعت 12:22 ق.ظ

الله در آیه ۷۰ سوره اسراء می فرمایند : وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً : و ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم، و آنان را بر مرکبهاى آبى و صحرایى سوار کردیم و از هر غذاى لذیذ و پاکیزه روزیشان کردیم و بر بسیارى از مخلوقات خود برتریشان دادیم، آنهم چه برترى؟
از این آیه مشخص می شود که الله ما انسانها را بر همه مخلوقات خود برتری نداده است.

6 | مهدی

8 مارس 2010 در ساعت 11:44 ب.ظ

با سلام
در نوشته آقای محمدی و برخی دوستان کامنت نویس چند مطلب جای بحث دارد:
۱-آیا انسان اشرف مخلوقات است؟ کسی میتواند پاسخ این سوال را بدهد که محیط به همه مخلوقات الهی باشد و با مقایسه ویژگیهای آنها بگوید که شریف ترین آنها کدام است. پس یا قران باید پاسخ بدهد یا معصومین. و فکر میکنم این پاسخ داده شده است.
توضیح اینکه وقتی میگوییم انسان اشرف مخلوقات است، منظور بنده و امثال بنده نیستیم. بلکه مراد نوع بشر است. مثل اینکه بپرسن سریعترین اتومبیل دنیا کدام است؟ مراد این نیست که اتومبیل های در حال حرکت را نگاه کنیم و بعد پاسخ دهیم ممکن است اتومبیلی الان پارک باشد ولی پر سرعت ترین باشد.
و ما میدانیم که رسول خدا اشرف مخلوقات است که اگر چنین نبود خداوند خلقت در رتبه مشیت را از نور حضرتش (ص) آعاز نمی نمود. پس میتوان گفت در میان حیوان و نبات و جن و ملک و … انسان اشرف مخلوقات است چون برخی از انسانها همجون رسول خدا و ایمه به این مقام رسیده اند.
(اینکه قران میفرماید فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً اصلا ارتباطی با اشرف بودن یا نبودن ندارد چون قبلش صحبت از بر و بحر و رزق و … مانند اینهاست. بله شاید موجودی مثل جن قدرتش در بر و بحر و … بر بنی آدم تفضیل داشته باشد. ضمن اینکه کثیر میتواند صفت برای خلقنا باشد یعنی مخلوقات دیگر که تعدادشان کثیر است)

۲-آقای محمدی فرمودن در احادیث متعدد از موجودات مختار در سیارات دیگر صحبت شده که ینده عرض میکنم با مطالعات میدانی که قبلا داشتم بسیاری از اون روایات را جعلی و ضعیف یافتم.

۳-همچنین ایشان در پایان فرمودند: «ذا به گمان حقیر، مسلما ما در جهانی هستیم که سرشار از موجودات هوشمند دیگری غیر از ماست!»، من نفهمیدم ایشان با بهره گیری از قانون درک جگونه ادعای مسلم بودن کردند.

7 | محمد خوش زبان

9 مارس 2010 در ساعت 5:42 ب.ظ

جدا حدیثی مبنی بر حیات در سیاره های دیگه داریم؟ اگه بگذارین ممنون میشم.
در مورد اشرف بودن که بله، اگه واقعا انسان شریف ترین موجودات بود، باید کلی به حال جهان تأسف میخوردیم!
در مورد معادله دریک، به نظر من مهمترین قسمتش، آخرین قسمت معادله است. فاصله ما با کهکشان های دیگه اونقدر زیاده که واسه یه تماس ساده، خیلی خیلی خیلی طول میکشه! فیلم contact رو دیدین دیگه؟ مگه اینکه چیزایی مثل کرمچاله و … کار کنه که فعلا هیچ خبری نیست!
خیلی مخلصیم
یا علی

8 | محمد خیرلله پور

19 دسامبر 2010 در ساعت 6:52 ب.ظ

سلام علیکم.وقتی سوال میپرسیم اشرف مخلوقات چه کسی هست میگن انسان….آیا حضرت محمد اشرف مخلوقاته یا همه ی انسانها

۰۹۳۸۰۷۹۳۲۵۴
خواهش میکنم زنگ بزنید

9 | سپهر محمدی

19 دسامبر 2010 در ساعت 8:16 ب.ظ

سلام بر آقای خیرالله پور

معمولا انسان اشرف مخلوقات دانسته می شود.

همچنین معمولا حضرت محمد(ص)، بهترین خلق خدا دانسته می شوند، در صورت صحت این حدیث، این افتخاری برای ایشان است، ولی دلیلی بر اینکه انسان، اشرف مخلوقات باشد، نمی شود!

10 | سپهر محمدی

18 مارس 2012 در ساعت 11:05 ق.ظ

با سلام

چون دوستان چند بار در جاهای مختلف در مورد احادیثی که دال بر خلق مخلوقات هوشمند دیگر است پرسیدند این احادیث را به نقل از مرحوم آیت الله صادقی تهرانی در کتابشان تحت عنوان “ستارگان از دیدگاه قرآن” صفحه ۲۵۴، نقل می کنم:

کافی و بصائر و انوار النعمانیه از عجلان بن ابی صالح نقل کرده است که:

“مردی حضور حضرت صادق(ع) شرفیاب شده و عرض کرد: این قبه! جایگاه آدمست؟
فرمود: آری، خدا قبه ها و مسکن های بسیار آفریده، و از جمله در پشت مغرب این زمین، سی و نه مغرب است، زمین سفید که پر از آفریدگانیست که از نور معرفت و نعمت الهی برخوردارند، و هرگز آنی آلوده بگناه نگشته و از آفرینش انسان هم اگاه نیستند.”

و شیخ رجب برسی و شیخ کفعمی و علامه مجلسی بسندهائی از حضرت کاظم(ع) آورده اند که:

“جبرئیل حضور مبارک رسول خدا عرض کرد: پشت مغرب زمینی است سفید که نوعی از خلق الهی در آن زندگی می کنند و هیچگاه آلوده بگناه نمی شوند، گوشت بدنهاشان و چهره هاشان از گریه و خوف خدا پژمرده است.
امیرالمونین عرض کرد: یا رسول الله! در آن سرزمین شیطان و یا کسی از نوع انسان وجود ندارد؟ فرمود: بخدا قسم اینان از خلق آدم و شیطان بی اطلاعند و کسی جز خدا از عدد آنها اطلاعی ندارد.”

و در تفسیر قمی از حضرت باقر(ع) است که:

“پشت این خورشید چهل چشمه خورشید می باشد، که فاصله میان هر یک چهل سال است، و در تمامی آنها موجوداتیست که نمی دانند خدا آدم را آفریده یا نه، و پشت کره ماه، چهل قرص ماه است، که فاصله میان هر یک چهل سال راه است، و در آنها نیز خلایق زیادیست که از آفرینش انسان بی خبرند، و همچون زنبور عسل، پروردگار برمز و وحی غریزه بدانها رسم و راه زندگی را الهام فرموده است.”

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، از پدرش از ابی عمیر از بعضی اصحاب از حضرت صادق آورده است که امیرالمومنین فرمود:

“این ستارگانیکه در آسمان جای دارند، شهرستانهای معموره و مراکز تمدنی است، مانند شهرهای زمین ما، هر یک از آنها بدو استوانه نوری ارتباط دارند و طول آنها در آسمان به اندازه دویست و پنجاه سال راه آسمانی است”

مرحوم صادقی ذیل حدیث فوق می فرمایند: از کلمه مدینه در حدیث فوق چنان نمودار است که این شهرستانهای آسمانی مرکز تمدنهائی مانند تمدنهای بشریست، روی این اصل ساکنان و آبادکنندگان آنها نیز می بایستی موجودی عاقل و متمدن باشند….

نوشتن نظر

برخی نظرات من:

من از حجاب اختیاری و آزادی انتخاب پوشش برای زنان حمایت می کنم.