با سلام

در بحث با کسانی که علاقه مندی به مباحث دینی دارند، معمولا بلافاصله بعد از اینکه متوجه می شوند بنده اندک مطالعه ای در زمینه کتب عهد عتیق و عهد جدید دارم، معمولا بلافاصله از انجیل برنابا و اینکه مسیحیان آن را سالها مخقی کرده بوده اند، سراغ گرفته می شود!

در اینجا، از آنجا که متاسفانه شایعات شگفت آوری!!! در این زمینه بر سر زبانهاست که هیچ گونه جایگاه علمی و تاریخی ندارد و هیچ محقق و دانشمندی بر روی آن حساب باز نمی کند و به حکم وظیفه اسلامی، لازم می دانم توضیحاتی در این زمینه عرض کنم.

این در حالیست که اخیرا یک نسخه انجیل سریانی در قبرس کشف شده است، که بحث و جنجال زیادی را در کشور همسایه ترکیه با پیوند با انجیل بارنابا به پا کرده است!

برای اینکه بحث روشن شود، بحث را از ریشه و سابقه انجیل برنابا آغاز می کنم.

اولا، با مراجعه به مقاله انجیل برنابا در ویکی فارسی که مجموعا مقاله خوبی است، به سرعت در خواهید یافت که قدیمی ترین نسخ انجیل برنابا، دو نسخه اسپانیایی(موجود) و ایتالیایی(مفقود) است که به قرن شانزدهم تعلق دارد. زبانهایی که قطعا در زمان عیسی مسیح، روحی فداه، وجود نداشته است. و هیچ نسخه ای قدیمی تر برای این انجیل فعلا وجود ندارد.

ثانیا، اساسا برنابا، حواری عیسی مسیح نبوده است، بلکه از یارانِ حواریون عیسی مسیح بوده است. یعنی در رده دوم پس از عیسی مسیح، درست مثل پولس بدعت گذار(به نص خود عهد جدیدپیشوای بدعت نصاری، اعمال رسولان 24:5)(معروف به پولس قدیس) که خود به هیچ وجه جزء حواریون عیسی مسیح نبوده است.

ثالثا تنها مدارک تاریخی که در دست است دو مدرک است: یکی آنکه در لیست اناجیل ممنوعه پاپ جلاسیوس اول، متعلق به اواخر قرن پنجم نامی از انجیل برنابا برده شده است. دوم آنکه در برخی متون تاریخی از نگارش نامه ای توسط برنابا یاد شده است.

رابعا، هیچ گاه در طول تاریخ، پیش از قرن 16 میلادی، هیچ مسلمانی در محاجه با مسیحیان از این انجیل یاد نکرده است، این مسلمانان شامل تمام علمای شیعه و سنی و البته امامان شیعه هم می گردد، امام رضا(ع) در مجلس مامون و در بحث با جاثلیق وقت، از اناجیل موجود بیّنه می آورند، نه از انجیل موهومی به نام برنابا! مناظره ای که هر ناظری را به عمق و گستره وسیع علم امامان و مفاخر شیعه، مقرّ می کند!

خامسا، در متن این انجیل تناقضات و تضادهای بسیاری وجود دارد، از جمله آنکه حضرت عیسی(ع)، مسیحا بودن خود را انکار می کند و محمد بن عبدالله(ص) را مسیح واقعی می داند! این در حالیست که قرآن چنین شانی را تنها برای عیسی مسیح قائل شده است.

سادسا، در متن این انجیل طرز تفکر(سنتی) اسلامی موج میزند! نویسنده این انجیل، به حدی افراطی، طرز تفکر (سنتی) اسلامی را در آن تزریق کرده است که کاملا بیّن و آشکار است! نکاتی که بعضا خود زیاده روی در تفکر اسلامی است. مثلا مسیح توصیه به شهادتین اسلامی می کند (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله!!!) و یا عهد را با اسماعیل می داند، در حالیکه قرآن با ظرافت شان بالاتری برای اسحاق قائل است.(اسحاق، علیم و اسماعیل حلیم خوانده شده است.) دراین زمینه حتما سخنان جناب دکتر فریدونی را در مورد انجیل برنابا بشنوید!

سابعا در این انجیل به طرز روشنی از اصطلاحاتی که در ادبیات روز قرن پانزده و شانزده رواج داشته است، از جمله از اصطلاحات کمدی الهی دانته استفاده شده است.

اشکالات مفصل تر در مورد این انجیل را حتی از دیدگاه قرآن می توانید در سایتهای مسیحیان بیابید.

و البته متن این انجیل را هم می توانید در این سایت مطالعه کنید.

با کمال تاسف، مرحوم طالقانی با نگارش مقدمه ای البته بسیار عالی بر این انجیل در چاپ اول آن در ایران،(که مطالعه آن را به هر محققی توصیه می کنم) از این اثر بدون ریشه تاریخی، حمایت معنوی کرد و در ایران این زمینه به وجود آمد که انجیل اصلی همان برنابا است که همه حقایق را(و حتی بسیار بیشتر از آن را) در خود جای داده است!

اما خوشبختانه و با رشد فناوری و ارتباطات، اکنون متن این انجیل و اصل و نسب آن و اشکالات متعدد وارد بر آن برای محققین دینی هیچ جای شک وشبهه باقی نمی گذارد که انجیل برنابا چیزی قابل استناد نیست و به احتمال زیاد یک تقلب است، برخی از محققین مثل دکتر خلیل سعادت مترجم عربی این اثر، معتقدند، احتمالا متن اولیه ای به نام انجیل برنابا وجود داشته است و این متن به دست شخصی با تمایلات اسلامی رسیده است و آن را با نظر خود بازنگاری کرده است و اصل متن(احتمالا گنوسی) انجیل برنابا هم از دست رفته است.

خوشبختانه، در عصر کنونی، از زبان محققینی چون دکتر منصور ادیب، استاد دانشگاه مفید قم، بی پایه و اساس بودن این انجیل را می شنویم.

من در اینجا به صورت سریع، توجه همه محققین را به انجیل دیاتسرون جلب میکنم. این انجیل و سابقه آن یکی از معضلات حل نشده مسیحیت است و قاعدتا در زمان پیامبر اکرم این انجیل سریانی در شبه جزیره عرب رواج داشته است و بعدا و با زور و شمشیر معدوم گردیده است. امکان اینکه انجیل دیاتسرون منشاء چهار انجیل معروف باشد، حتی بین علمای مسیحیت  مورد مناقشه فراوان است و اخیرا برخی مسلمانان هم در این زمینه وارد شده اند.

به هر روی هدف نگارنده، روشن نمودن ضعیف بودن بنیان ساختمانی است، که بر انجیل مشکوک برنابا بنا شود.

اما مسئله وقتی شیرینتر و شاخ غولی تر می شود که کشف اخیر یک انجیل سریانی در قبرس به انجیل برنابا متصل می شود!

این انجیل که هنوز مطلقا هیچ اطلاعی از آن در دسترس نداریم و مشخص نیست که چرا پلیس قبرس ادعای قاچاقچیان را،مبنی بر 2000 ساله بودن قدمت این انجیل، صرفا و بدون هیچ تحقیقی، باز تکرار می کند!(مسلما قاچاقچیان انجیل سه هزار ساله را ترجیح می دهند!) اما تا کنون هیچ محققی متن و قدمت آن را بررسی نکرده و نظر خود را اعلام نکرده است! و تنها از عکسی که از جلد آن منتشر شده است، شخص محققی گفته است که این خط به قبل از قرن 15 تعلق ندارد. اما هیچ اطلاع بیشتری نداریم، چه بسا داخل کتاب با جلد آن متفاوت باشد! به هر صورت یک روزنامه تُرک با ارتباط دادن این انجیل با انجیل برنابا ناگهان از مطالب آن هم خبردار می شود و از کشف انجیل برنابا خبر می دهد، و البته خبرگزاریهایی چون خبرگزاری فارس هم به پراکنده کردن چنین اطلاعات بی بنیانی کمک می کنند.

ضمنا یکی از دوستان مسیحی آشوری(فیلیپ) زحمت کشیده و یکی از صفحات این انجیل مکشوفه جدید را، که به خط سریانی نوین (متعلق به چند قرن اخیر)  است، را به سطرنجیلی نویسه گردانی و به فارسی ترجمه کرده است. از این صفحه که آن را در اینجا نقل می کنم می بینید که حداقل این صفحه از این انجیل مکشوفه آیه ای از انجیل یوحنا است:

تصویری از انجیل مکشوفه در قبرس

برای دیدن این صفحه در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید.

امید که ما مسلمانان به جای موهوم گرایی، حق گرایی را پیشه خود سازیم!

با احترام

سپهر محمدی

اشتراک‌ها:
32 دیدگاه
  • علي
    علي
    27 آوریل 2009 در 9:24 ق.ظ

    سلام
    متشکرم از بلاگي که نوشتي
    اطلاعات چنداني از محتواي انجيل برنابا ندارم ولي تقريبا يکسان با آنچه که اينجا آوردين
    چيزهايي خوندم.
    اگر اساس تفکرات آييني رو تعصب و جانبداري هرچند از کتب مشکوکي چون برنابا تشکيل بده
    شايد به نظر خوشايند برخي باشه ولي روزي که واقعيت خودش رو نشون بده، آنچه که بدون اساس گردآوري شده، همه به هيچ مبدل خواهد شد.
    اميدوارم همونطور که گفتي به دور از جانبداري تحقيق بشه.

    Reply
  • amy
    amy
    27 آوریل 2009 در 9:35 ق.ظ

    thx sepehre aziz ….khoshhalam kee belakharee az zabune ye dostee mohagheghee mosalmunam shenidam in matlaboo chun hasasiatesh kheili ziade va albatee digee az bas goftimm rajebe jalii budane un enjile barnaba khastee shudam:)….khoda ro shokr ke baraiee shoma laghalll in matlab roshan shudee va khoshhalam ke blogehs kardid age ehskali nadaree badan man azash estefade konam to pagam?va mersi mersi ..dar panahee khodavand bashid..barekato aramehsoo nejatee oo ba to bashad.amen

    Reply
  • سپهر محمدی
    27 آوریل 2009 در 10:10 ق.ظ

    ممنون از علی و آمین عزیز،

    محتویات این بلاگ تلاشی است برای روشن شدن حقیقت و حتما از اینکه مطالب آن را در هر جایی کپی کنید استقبال می کنم.

    با تشکر
    سپهر

    Reply
  • حسن
    حسن
    27 آوریل 2009 در 11:01 ق.ظ

    با سلام

    دوست خوبم سپهر با سپاس از تلاشت.

    متأسفانه مطلب فوق درباره ی انجیل برنابا کاملا نادرست است!

    پاسخ به اولا ثانیا ثالثا شما نیز بسیار ساده اما وقت گیر است.

    به اجمال:
    انجیل برنابا نزدیکترین انجیل از نظر مطالب به قران است.
    مهمترین تفاوت انجیل برنابا با دیگر اناجیل دیگر در این است که اولا انسان ها را به یکتا پرستی خدا و نه غیر می خواند. ثانیا عیسی مسیح را بنده ی خدا می داند نه پسر خدا و نه یا پاره ای از تن خدا. ثالثا داستان تکوین خلقت حضرت عیسی مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام است که کاملا مطابق با قران بوده و خلقت جسمانی وی را مادی می داند.

    توصیه می کنم که در این رابطه به تحقیقات دکتر حسین فریدونی عنایت نموده و از زحمات ایشان نهایت استفاده را بنمایید تا انجیل برنابا را به “شوخی” نگیرید!

    http://shiatc.cast.ir/all.php
    جلسه ی یازدهم از لینک فوق که به صورت شنیداری نیز قابل دسترسی است در مورد مطلب شما است.

    یا علی مدد

    Reply
  • سپهر محمدی
    27 آوریل 2009 در 11:44 ق.ظ

    دوست گرامی حسن

    اولا مطلب جناب دکتر فریدونی را گوش کردم، احتمالا ایشان در ارجاع قرن سوم میلادی خود، انجیل دایاتسرون را با انجیل برنابا خلط کرده است.

    ثانیا شیاهتهایی که بعضا در انجیل موهوم برنابا با تعلیمات اسلامی وجود دارد، دلیلی بر صحت و ریشه دار بودن و سند دار بودن آن نیست. به خصوص که تناقضات فراوانی هم با تعالیم اسلامی دارد!

    ثالثا بنده در جای دیگر هم توضیح داده ام، در اناجیل اربعه موجود، هیچ گونه اشکال توحیدی براساس اعتقادات اسلامی نیست! آنچه که در ترجمه اناجیل اشتباه شده است، ترجمه اشتباه کلمه “الوهیم” عبری یا “الها” سریانی به “خدا” است! در حالیکه ترجمه صحیح این کلمه “روح خدا” است.

    با احترام
    سپهر محمدی

    Reply
  • سپهر محمدی
    27 آوریل 2009 در 2:36 ب.ظ

    علی طهماسبی

    سلام
    از آنجا که سال‌های طولانی با کتب مقدس کم و بیش آشنایی داشته‌ام و ادبیات و زبان این کتب را تا حدودی می‌شناسم، همان ابتدا که انجیل برنابا به مترجمی سردار کابلی منتشر شد آن را به دقت مطالعه کرده بودم و نظر شخصی‌ام این بود و هنوز هم هست که این انجیل باید ساخته و پرداخته‌ی مسلمانان در اواخر یا بعد ازجنگ‌های صلیبی باشد. اگر متن این انجیل را با توجه به نوع تبلیغات مسیحیت در آن روزگار از یکسو و تبلیغات مسلمانان از این سوی دیگر مورد دقت قرار دهیم شاید بشود خاستگاه و علل نگارش آن را دریافت
    در کمدی الهی دانته هم که تا حدودی به فرهنگ و باورهای همان روزگار مربوط می‌شود، مسجد مسلمانان در پایین‌ترین قسمت جهنم تصویر شده است
    نکته دیگر اینکه تفسیری از کتاب پیدایش موجود است که ظاهرا توسط یک کشیش مسلمان شده(علی قلی جدیدالاسلام) در اواخر دوره صفویه در اصفهان نوشته است، این تفسیر نیز نشان دهنده‌ی همان نوع جهت گیری است که در انجیل برنابا هم می‌بینیم. تفسیر مزبور توسط انتشارات انصاریان، قم در سال ۱۳۷۵ منتشر شد.

    زنده باشید

    Reply
  • سپهر محمدی
    27 آوریل 2009 در 3:15 ب.ظ

    با سلام بر جناب طهماسبی!

    جدا افتخار دادید که به بنده سر زدید و از نظرات شما استفاده کردم.
    به کتاب تفسیر جناب علی قلی جدید الاسلام علاقه مند شدم و از معرفی آن سپاسگزارم.

    با تشکر فراوان
    سپهر محمدی

    Reply
  • حسن
    حسن
    28 آوریل 2009 در 3:07 ب.ظ

    بالاخره دیدگاه شماره ی 6 به قلم کیست؟ علی طهماسبی یا سپهر محمدی؟

    Reply
  • سپهر محمدی
    29 آوریل 2009 در 4:11 ق.ظ

    سلام!

    جناب طهماسبی محبت کرده و برای این پست مطلب را قرار داده اند منتها گویا به اشتباه در پست دیگر من http://fa.sepehr.mohamadi.name/?p=87 نظر خود را ارسال کرده اند که بنده جهت تمرکز نظرات آن را به اینجا انتقال دادم.
    با احترام
    سپهر

    Reply
  • amy
    amy
    30 آوریل 2009 در 11:23 ق.ظ

    در اناجیل اربعه موجود، هیچ گونه اشکال توحیدی براساس اعتقادات اسلامی نیست!!جالبه برام..

    Reply
  • سپهر محمدی
    30 آوریل 2009 در 11:33 ق.ظ

    بله امی عزیز!

    با مراجعه به نسخه سریانی اناجیل اربعه وتطابق آن با عهد عتیق عبری مطالب زیر قایل دریافت است:

    1-“الوهیم” در عبری یا “الها” در سریانی که در ترجمه اناجیل به “خدا” ترجمه می شود، خدا نیست! بلکه “روح خدا” است.
    2-“مرن” و “مریا” در ترجمه ها هر دو به “خداوند” ترجمه می شود در حالیکه اولی به معنای “سرورم” و دومی به معنای “یهوه” است.

    با اصلاح تنها دو اشتباه ترجمه فوق، عیسی فرزند “روح خدا” است و هیچگاه خدا خوانده نشده است! و هیچ تضادی با اعتقادات اسلامی ندارد!
    بر اساس همین اناجیل اربعه موجود!

    با احترام
    سپهر محمدی

    Reply
  • حسن
    حسن
    30 آوریل 2009 در 4:53 ب.ظ

    آیا هیچ دانشمند مسیحی دیگری با شما در اینباره همعقیده است؟
    اگر نیست بد نیست به اطلاع پاپ برسانید تا در این مورد مصداق کاتولیک تر از پاپ نباشید!

    Reply
  • سپهر محمدی
    1 می 2009 در 10:19 ب.ظ

    بله برخی دانشمندان یهودی و مسیحی به خصوص در قرون گذشته در این زمینه با آنچه گفتم هم نظرند! اما خوشبختانه آنها کاتولیک نبوده اند! تا کاتولیک تر از پاپ باشند!

    اما آیا اگر ما مسیحی تر از پاپ باشیم، اشکالی دارد؟

    البته نه کاتولیک تر از پاپ!

    Reply
  • سپهر محمدی
    2 می 2009 در 7:47 ب.ظ

    برای نمونه مراجعه کنید به عقاید آریوس از میان مسیحیان:

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B3

    و عقاید ابن میمون از میان یهودیان:

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D8%A8%D9%86_%D9%85%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86

    آریوس عیسی را خدا نمیدانست، و این میمون هم الوهیم را خدا نمی دانست و تنها یهوه را خدا می دانست. ابن میمون، یکی از طبقه بندیهای ملائکه را الوهیم می داند.

    با احترام
    سپهر محمدی

    Reply
  • Abdolali
    Abdolali
    18 ژوئن 2009 در 5:24 ق.ظ

    با سلام

    مولانا جلاالدین در مثنوی که درحدود 800 سال پیش نوشته شده به وجود این انجیل اشاره کرده.

    Reply
  • سپهر محمدی
    18 ژوئن 2009 در 9:03 ق.ظ

    بسیار علاقه مندم فرازی از مولوی که شما به آن اشاره می کنید را بدانم.
    از راهنمایی شما بسیار سپاسگزار خواهم بود.

    Reply
  • سیروس
    4 جولای 2009 در 9:46 ق.ظ

    پیشنهاد به دوستان دارم این وبلاگ ها ببینند ، بد نیست در مورد مسیحیت بیشتر بدانیم
    http://www.bible.ca/islam/library/Gilchrist/barnabas.htm
    http://polus.mihanblog.com/post/42

    Reply
  • مجید
    مجید
    4 سپتامبر 2009 در 2:30 ب.ظ

    سلام
    من اصلاً کاری به مسیر تاریخی که این انجیل به دست ما رسیده است ندارم ولی من این انجیل را که خواندم آنقدر شیفته آن شدم و آنقدر متن آن حتی از روی ترجمه دست چندم بروی من تاثیر گذاشت که برایم شکی نماند که این کلمات کلمات یک انسان معمولی نیست. برای من شکی وجود ندارد که این کلمات نمی تواند کلمات انسان سطح پایینی مثل یک جاعل باشد.
    من از دوستانی که معتقد به جعلی بودن این کتاب هستند دعوت می کنم که به جای مطالعه در مباحث حاشیه ای وقت بیشتری را صرف خواندن این کتاب و ارتباط برقرار کردن با متن آن انجام دهند شاید نظرشان تغییر کرد.
    و البته که چنین کتابی تغییرات تاریخی کرده است ولی گمان نمی کنم آنقدر باشد که به کلّیت آن لطمه ای خورده باشد.
    با عرض معذرت

    Reply
  • سپهر محمدی
    4 سپتامبر 2009 در 2:39 ب.ظ

    دوست گرامی،

    همانطور که فر مودید سحر کلام عیسی مسیح حتی از پس این اینهمه تطور و تغییر و تحریف، قابل احساس است و هر کس گوش شنوا دارد، نمی تواند آن را انکار کند.

    اگر منظور شما اناجیل اربعه است، ما سندهای تاریخی برای آن داریم. اما اگر منظور شما انجیل برنابا است، خوب هیچ سند تاریخی برای آن نداریم و یک اقتباس دست چندم از سخنان مسیح به نظر می رسد.

    ایرادی که بنده به ترجمه اناجیل اربعه دارم، اما یک اشکال اساسی است، که رفع آن از ترجمه ها، آنرا به کتابی گران سنگ و با عمق توحیدی وصف ناشدنی، تبدیل خواهد کرد.

    با احترام
    سپهر محمدی

    Reply
  • ايمان
    31 اکتبر 2009 در 4:53 ب.ظ

    سپهر جان دستت درد نكنه . مباحثه در خصوص يك مساله كه در اون انسان جانبدارانه حكم نكنه يك حسن مصاحبه ي علمي هست كه در شما و عده اي از دوستان مشاهده كردم و بيشتر از خود مبحث شيفته ي اين حسن خلق و حسن مباحثه شدم.
    براي اينكه وارد اين بحث جذاب بشم :بدون تاييد يا رد نظرات آقاي طالب زاده سازنده ي فيلم بشارت منجي سوالي را از طرف ايشون از شما ميكنم .شما در قسمتي از ايراداتي كه به انجيل بارنابا گرفتيد در خصوص مجلس پاسخ حضرت رضا فرموديد كه ايشون “ااز اناجیل موجود بیّنه می آورند نه از انجیل موهومی به نام برنابا! ” در حالي كه طالب زاده در تحقيقات خود ش اشاره به اين نكته درhttp://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=64822

    كرده: “اين انجيل در اوايل انقلاب چاپ شد که پيش از انقلاب هم بوده و آيت‌الله طالقاني در اين باره مقاله مفصلي نوشته‌اند. در «عيون ‌احوال رضا، امام رضا درباره‌اش اشاره مي‌کند، خطاب به يک مردي مسيحي که از ايشان پرسيدند، من معارفي را که شما مي‌فرماييد از کجا بايد به دست آورم، اشاره مي‌کنند که انجيلي نزد شما هست که تحريف کمتري در آن شده به نام انجيل بارنابا که اين خيلي قبلتر از قرون وسطاست. يکي از کساني که اشاره مي‌کند به انجيل بارنابا، امام رضا (ع) است.”
    در ادامه ان شاءالله صحبتهاي ديگري را باهم خواهيم داشت
    از راهنمايي و ارشادتون استفاده ميكنم
    متشكرم

    Reply
  • ايمان
    31 اکتبر 2009 در 5:20 ب.ظ

    نكته ي ديگري كه بد نيست با توجه به فرمايشات شما و اطلاعاتي كه در ويكي پديا و انجيل متي به دست آمد به اون اشاره كنم در ترجماني است كه شما در اون معناي خدابودن مسيح را برداشت نكرديد .اين برداشت از بيانات شما در اين قسمت ميشه كه شما تعمدا و متناسب با اعتقادات اسلاميتون نسبت به كمرنگ كردن اصل اعتقاد عموم مسيحيان به تثليث قدم برداشتيد و اين ترجمه را ترجمه ي اشتباهي از اصل سرياني كتاب دانستيد در حالي كه به وضوح در اعتقادنامه_نيقيه و ونظرات پروفسور تونی لین
    در تاييد اين مباني و ساير آثار مسيحيت به صحت اين اعتقاد تكيه كرده اند
    “شخصا بنا برا ادله ي واضحه معتقد به تثليث نيستم .ولي آنچه كه رسم يك مباحثه ي عادلانه است جدا كردن نظرات و تفسيرات شخصي از منابع مختلفه را ميطلبد”
    اميدوارم كه از نقد من نرنجيده باشيد ، من منتظر ارشادات و راهنماييهاي آموزنده ي شما و دوستان هستم

    Reply
  • ايمان
    ايمان
    31 اکتبر 2009 در 5:24 ب.ظ

    نكته ي ديگري كه بد نيست ب ا توجه ب ه فرمايشات شما و اطلاعاتي كه در ويكي پديا و انجيل متي به دست آمد به اون اشاره كنم در ترجماني است كه شما در اون معناي خدابودن مسيح را برداشت نكرديد .اين برداشت از بيانات شما در اين قسمت ميشه كه شما تعمدا و متناسب با اعتقادات اسلاميتون نسبت به كمرنگ كردن اصل اعتقاد عموم مسيحيان به تثليث قدم برداشتيد و اين ترجمه را ترجمه ي اشتباهي از اصل سرياني كتاب دانستيد در حالي كه به وضوح در اعتقادنامه_نيقيه و ونظرات پروفسور تونی لین
    در تاييد اين مباني و ساير آثار مسيحيت به صحت اين اعتقاد تكيه كرده اند
    “شخصا بنا برا ادله ي واضحه معتقد به تثليث نيستم .ولي آنچه كه رسم يك مباحثه ي عادلانه است جدا كردن نظرات و تفسيرات شخصي از منابع مختلفه را ميطلبد”
    اميدوارم كه از نقد من نرنجيده باشيد ، من منتظر ارشادات و راهنماييهاي آموزنده ي شما و دوستان هستم

    Reply
  • ايمان
    ايمان
    31 اکتبر 2009 در 11:45 ب.ظ

    از جايي كه سپهر عزيز براي يافتن مصاديق وحدانيت حضرت حق و بنده بودن عيسي(ع) به ايرادات ترجمه اي در ترجمان و تفسير اناجيل اشاره كردند و من حقير در مطالعه ي خود ترجمه و تفسيراناجيل دچار تناقض و اشكال شدم و از اين مسير به تاكيد معنايي اناجيل بر وحدانيت حضرت حق و بنديگي عيسي پي بردم .بد ندانستم كه مسائلم را با دوستا ن مطرح كنم تا در صورت ايراد و اشتباهي در آن ،انديشه ي خود را تصحيح كنم :
    در صورتي كه به گفته ي روحانيون مسيحي در اعتقاد نامه ي نيقيه حضرت مسيح(ع) هم ذات پدر (Homoousios) يا پروردگار است ،در صورتي كه متناسب بافرازهايي از اناجيل مسيح(ع) فرزند خدا يا خدايي ديگر است وداراي ذات انساني نيست چه نياز به آزمايش و امتحان وي و رهنمود او توسط روح خدا به بيابان براي آزمايش در برابر شيطان است. آنچنان كه در متي و مرقس.. آمده.آيا خدا را ميازمايند؟ كسي را كه ذات الهي دارد بايد از هر نقص مبري باشد..آزمايش براي اثبات تبري از شيطان است ؟ آزمودن خدا به تبري ازشيطان عجيب نيست ؟آزمودن كسي كه ذاتش ازلي است ،عجيب نيست؟
    و در مرقس اشاره شده كه فرشتگان (در مدتي كه در بيابان بود ه ) مراقب وي بودند.
    اگر بپذيريم سخني كه ميگويد عيسي (ع) خداست يعني فرشتگان مراقب كسي هستند كه از خود فرشتگان بلند مرتبه تر و قادر تر است

    Reply
  • ايمان
    ايمان
    25 نوامبر 2009 در 11:26 ب.ظ

    بله در مثنوي معنوي از اين انجيل به اين شكل سخن به ميان آمده است:
    مثنوي معنوي –دفتر اول صفحه ي 33-تعظيم نعمت مصطفي عليه السلام كه مذكور بود در انجيل
    بود در انجيل نام مصطفي – آن سر پيغمبران بهر صفا
    بود ذكر حليها و شكل او – بود ذكر غزو و صوم و اكل او
    طايفه ي نصرانيان بهر ثواب – چون رسيدندي بدآن نام و خطاب
    بوسه دادندي بر آن نام مشريف – رو نهادندي بدآن وصف لطيف
    اندرين فتنه كه گفتيم آن گروه – ايمن ا ز فتنه بدند و از شكوه
    ايمن از شر اميران و وزير – در پناه نام احمد مستجير
    نسل ايشان نيز هم بسيار شد – نور احمد ناصر آمد يار شد
    نسل ايشان نيز هم بسيار شد – نور احمد ناصر آمد يار شد
    و آن گروه ديگر از نصرانيان – نام احمد داشتندي مستهان
    مستها نو خوار گشتند از فتن – از وزير شوم راي شوم فن
    هم مخبط دينشان و حكمشان – از پي طومار هاي گژبيان
    نام احمد اين چنين ياري كند – تا كه نورش چون نگه داري كند
    نام احمد چون حصاري شد خصين – تا چه باشد ذات آن روح الامين

    Reply
  • سپهر محمدی
    3 دسامبر 2009 در 6:15 ب.ظ

    دوست گرامی جناب ایمان،

    سلام ما را به جناب طالب زاده برسانید. بسیار علاقه مندم از نزدیک با ایشان ملاقاتی داشته باشم که اگر مقدور شد هماهنگ کنید.

    فرمودید:

    “در «عیون ‌احوال رضا، امام رضا درباره‌اش اشاره می‌کند، خطاب به یک مردی مسیحی که از ایشان پرسیدند، من معارفی را که شما می‌فرمایید از کجا باید به دست آورم، اشاره می‌کنند که انجیلی نزد شما هست که تحریف کمتری در آن شده به نام انجیل بارنابا که این خیلی قبلتر از قرون وسطاست. یکی از کسانی که اشاره می‌کند به انجیل بارنابا، امام رضا (ع) است.”

    اگر منظور جناب طالب زاده کتاب معروف عیون اخبار رضا است، به هیچ وجه چنین چیزی در کتاب مذکور وجود ندارد!

    اگر منبعی دیگر از امام رضا سراغ دارند که بنده ندیده ام علاقه مندم ببینم! اما گمان می کنم این بیشتر یک اشتباه لپی باشد!

    فرموده اید:

    “به وضوح در اعتقادنامه_نیقیه و ونظرات پروفسور تونی لین
    در تایید این مبانی و سایر آثار مسیحیت به صحت این اعتقاد تکیه کرده اند”

    دوست گرامی اعتقاد نامه نیقیه چه ربطی به دین عیسی مسیح دارد؟؟؟ اعتقاد نامه نیقیه را گروهی کشیش حکومتی در قرن چهارم میلادی نوشتند!!! البته چرا به اعتقادنامه کلیسای امپراطوری ساسانی که در همان زمان تصویب شد و اثری از الوهیت عیسی در آن نیست اشاره نمی کنید؟ در آن چنین آمده است‌:

    «باید اعتقاد داشت به خدا، سرور همگان‌، که آسمان و زمین و دریا و هرچه را که در آنهاست آفرید – او انسان را شبیه خود آفرید – او شریعت را به موسی اعطا کرد – او روح خود را بر انبیاء فرستاد – و بعد مسیح خود را به جهان فرستاد – باید اعتقاد داشت به قیامت از مردگان – باید اعتقاد داشت به راز تعمید. اینچنین است ایمان کلیسای خدا.»

    مسیحیان موحد همین امروز هم وجود دارند و جمعیتی رو به تزاید دارند!

    در مورد نقل ابیات مثنوی سپاسگزارم.

    اما، چنانکه می بینید در هیچ کجای این ابیات به انجیل برنابا اشاره نشده است!

    و مولوی تنها اعتقاد سنتی مسلمانان مبنی بر وجود نام احمد در اناجیل را گفته است که این ادعا نیز هیچ جایگاه قرآنی ندارد.

    هیچ کجا در قرآن گفته نشده است که نام احمد در اناجیل ثبت شده است!

    با احترام
    سپهر محمدی

    Reply
  • ايمان
    ايمان
    28 دسامبر 2009 در 9:06 ق.ظ

    با سلام خدمت دوست عزيز و دانشمندم
    از اينكه نوشته هاي اين حقير مورد توجه حضرت عالي قرار گرفته اند بسيار خوشحالم .اميد دارم تا حقيقت از پس اين مباحثات و مكاشفات ! خود را نمايان سازد.
    با آقاي طالب زاده وعقايدشان تنها از طريق مصاحبه ها يشان آشنا شدم وهدف از بيان مصاحبه ي ايشان در اين قسمت رفع ابهام از تضاد بين گفته هاي شما و ايشان بود در خصوص آنچه در عيون اخبار رضا آمده است.بنابراين امكان هماهنگي جلسه اي براي آشنايي شما دوستان از عهده ي من خارج است.
    و اما ربط اعتقاد نامه ي نيقيه به دين عيسي مسيح همچون ربط اناجيل چهار گانه به دين عيسي مسيح است !!! همجون ربط دين اسلام به امويان و عباسيان و.. است !!! مگر نيست اينكه در همان قروني كه حضرت عالي به آن اشاره فرموديد اناجيل 4 گانه از بين اناجيل بسياري انتخاب شد تا از گوناگوني و بسياري آراء در خصوص كلام مسيح بكاهد !! چگونه ميتوان بدون شناخت انحرافاتي كه در دين و در مذهب و در كيش در صفحه به صفحه ي تاريخ و نه ، در سطربه سطر و در كلمه كلمه ي آن حاصل شده به دين و مذهب ناب دست يازيد.اصولا مسيحيان و شيعياني كه شما خود را از مجموعه ي جوانان آنان ميشماريد به راستي كيستند؟ شيعيان صفوي !!! يا شيعيان علوي !!! مسيحيان يكتا پرست !!! يا مسيحيان سه خدايي !!! چگونه ميتوان فهميد كه چه كسي ، طرفدار چه حقيقتي است؟ مگر غير از اين است كه تفكر مسيحيان كنوني زاييده تفكر مبلغين مسيحيتي است كه تثليث را ترويج ميكرد ؟ آيا ميتوان اين حقيقت را پنهان نمود كه شما با جوانان مسيحي روبرو هستيد كه اكثريت به دين تثليثند؟ و اما خود شما كدام شيعه هستيد؟ آيا فرزند كشته هاي شاه اسماعيليد و عقايد روحانيون صفوي را به دوش ميكشيد و به عزاداري حسين ميبريد؟ يا عقايد حسين بار معرفت شما از شيعه است؟ آيا ميتوان حقيقت را پنهان كرد و در ايده آل خود زيست ؟من شما را دعوت به دنياي واقعي ميكنم آقاي سپهري ! دوست عزيز من شما انديشه هاي زيبايي در ذهن داريد و به دنبال وحدت ميگرديد بين همه ي اديان الهي . ولي شما در جايي غير از ذهنتان زندگي ميكنيد ! در فضايي كه ذهن بسياري با انديشه هاي بسياري آنرا پر كرده است با تفاوتها يي شگرف و باورنكردني. و براي جستجوي وحدت بايد بذرهاي نفاق را اول از هر چيزي شناخت.
    و اما بارنابا !!! يا كارنابا يا نابا يا هرچه كه دوست داريد نام برآن بنهيد. !! چه اهميتي دارد كه نام آن انجيل چيست و در كجا به آن نام اشاره شده يا نشده صحبت از انجيلي كه در آن سخن از محمد آمده است.فرستاده ي پسين خدا.من نميدانم عجيب بودن اين مساله كه نام و معرفي فرستاده ي پسين ، فرستاده آخرين يا آخرين فرستاده در كلام مسيح نمايان شود و بر انجيل نقش ببندد از چيست.؟ چنان كه رسم پيامبران است كه به بعثت يكديگر بشارت ميدهند
    در اين مورد اصلا شما را درك نميكنم.
    از مباحثه باشما لذت ميبرم .اگر نقصاني در كلام يا ايرادي در فهم اين حقير داريد مرا از راهنمايي خود محروم نفرماييد.
    درود خدا برشما

    Reply
  • سپهر محمدی
    29 دسامبر 2009 در 12:34 ب.ظ

    دوست گرامی

    جناب ایمان!

    از اینکه به بحث ادامه می دهید سپاسگزارم! بدینگونه کاستیهای سخن من حداقل در تشریح عقایدم پوشیده می شود!

    دوست گرامی، من همین اناجیل موجود را اناجیلی واقعی می دانم و آنها را کتاب عیسی مسیح می دانم.

    گرچه معتقدم انجیلی کاملتر و جامعتر به نام انجیل دیاتسارون وجود داشته است و اکنون ترجمه هایی از آن وجود دارد که اصل اناجیل فعلی است.

    اما همین اناجیل موجود را بدون هیچ شک و شبهه ای موید و مصدق پیامبری محمد بن عبدالله می دانم.

    در این زمینه با دوستان مسیحی بحثی نسبتا خوب در این آدرس کرده ام که شما را به مطالعه آن دعوت می کنم:

    http://www.iran-far.com/showthread.php?t=18358

    اما!

    اما دوست گرامی من!

    ما مسلمانیم، پیرو قرآنیم! نباید ادعایی بکنیم که نتوانیم از آن دفاع بکنیم!

    هیچ آیه ای از قرآن مدعی وجود نام محمد بن عبدالله در تورات و انجیل نشده است!

    این یک اشتباه بزرگ عامه مسلمانان است!

    بله نشانه های بسیار بسیار روشنی از پیامبر اسلام در تورات و انجیل وجود دارد.

    نشانه هایی که انکار آنها توسط اهل کتاب غیر ممکن است!

    اما ادعای وجود نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل مبنای قابل دفاع قرآنی ندارد!

    برادر عزیز!!!

    انجیل بارنابا و کارنابا و نابایا فرق دارند! ما باید برای ادعاهای خود مستند تاریخی ارائه کنیم!

    همینگونه بی مبنا که نمی توان ادعایی کرد!

    بنده متن عبری تورات موجود و متن یونانی و سریانی چهار انجیل موجود را دارای هیچ تفاوتی از جهت توحیدی با قرآن کریم نمی دانم و اکثر تحریفات انجام شده در آنها را در ترجمه های آنها می دانم!

    با نهایت احترام
    سپهر محمدی

    Reply
  • محمد
    محمد
    13 ژانویه 2010 در 10:51 ق.ظ

    سلام سپهر
    از تحقیقات خوبتون متشکرم

    Reply
  • پیرهاید
    پیرهاید
    24 ژانویه 2010 در 6:50 ب.ظ

    درود بر سپهر
    تا کنون مقاله ای به این ظرافت در خصوص انجیل برنابا نخوانده بودم
    سپس از شما

    Reply
  • محمد
    محمد
    1 ژوئن 2010 در 6:24 ب.ظ

    نوشته هاتون درمورد انجبل برنابا منطقی تر از بقیه به نظر میرسه. ممنون.

    Reply
  • محمد صالح
    محمد صالح
    31 ژانویه 2011 در 5:29 ب.ظ

    با سلام به همه جویندگان حقیقت
    نام احمد نام جمله انبیاء است
    چونکه صد آمد نود هم پیش ماست
    1- در ترجمه های فارسی موجود از انجیل برنابا چندین بار از حضرت محمد نام برده شده . بنظر می رسد مترجمین مربوطه صداقت را رعایت نکرده و جملاتی از خود را وارد ترجمه نمود ه اند. در صورت همت افراد صادق و ترجمه مجدد بخشها ییکه نام حضرت محمد ذکر شده به احتمال زیاد حقایقی روشن خواهد شد.
    2- متاسفانه بسیاری از کسانی که مواردی از انجیل برنابا را نقل می نمایند انجیل برنابا را بطور کامل نخوانده اند. در صورت لزوم شواهد بیشتری قابل ارایه می باشند
    3-موارد ذکر شده در انجیل برنابا، بیش از آنکه مربوط به دین اسلام باشند مربوط به پذیرش آیین اصلی دین حضرت موسی توسط حضرت عیسی می باشد.
    4-موارد مطرح شده در انجیل برنابا، با توجه به استدلال آقای سپهر مبنی بر اشکال اساسی در ترجمه انجیل ها و پسر خدا ترجمه شدن روح خدا
    و همچنین در صورت وجود ترجمه صادقانه و کمرنگتر شدن وجود نام حضرت محمد در انجیل برنابا تفاوت چندانی با موارد مطرح شده در سایر اجیل های چهارگانه نخواهد بود.
    5-موارد مطرح شده در انجیل برنابا بسیار شور انگیز است اینجانب با خواندن انجیل برنابا بسیاری از اشکالاتم در رابطه با فلسفه فرایضی مثل نماز و روزه و سنت ختنه برطرف شده است.
    6- مردان مسیحی اگر احتمال ضعیفی بدهند که موارد مطرح شده در انجیل برنابا در رابطه با ختنه صحیح باشد حتما از عدم انجام این سنت الهی شرمنده خواهند شد
    خوشحال خواهم شد اگر در رابطه با موارد فوق نقطه نظراتتان را اعلام نمایید
    موفق باشید

    Reply
  • علیرضاطهلایی
    علیرضاطهلایی
    7 ژانویه 2013 در 1:44 ب.ظ

    سلام برهمه دوستانی که در این بحث شرکت دارند و یا فقط خواننده هستند اصلا فرض کنید انجیل برنابایی وجود ندارد آیا خاوند حکیم ودانا دوست دارد بین بندگانش اختلاف باشد وچند دین جدای از هم برای بشریت میفرستد هیچ عقل سلیمی این را قبول نمیکند معتقدم خداوند در چند مقطع زمانی برای آمادگی ذهن بندگانش رسولانی مثل ابراهیم . نوح .موسی وعیسی مسیح علیه السلام اجمعین فرستاد وهمه ماموریت داشتند بشریت را ضمن ارشاد آماده پذیرش آخرین دین آسمانی سازند ولی براساس وسوسه های شیطان لعین پیروان هر پیامبر را فریب داده که از دین خودتان برنگرید تا مثل همیشه مخالفت خود را با فرامین خدای بزرگ ابراز دارد پس ای مردم همه پیامبران از طرف خدا برای یک هدف آمده اند وآخرین فرستاده خدا محمد(ص)است که پیامبران پیشین آمدنش را به امر خدا اعلام کرده اندوهمه پیامبران مسلمان بوده اند

    Reply
پاسخ دادن به محمد صالح لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *