بلاگ سپهر محمدی

براساس قرآن، شیعه کیست؟

ارسال شده توسط سپهر محمدی در تاریخ: 16 آوریل 2012

باسمه تعالی

گاهی پرسیده می شود که شیعه کیست؟ آیا شیعه در قرآن آمده است؟

در اینجا می خواهم پاسخ دهم، بله! بر مبنای قرآن، شیعه، مفهومی است که بر اساس عشق و محبت الهی و پیروی از امامان هدایت یافته الهی که در قرآن معرفی شده اند، بنا شده است.
شیعه، کسی است که خدا را دوست می دارد، لذا پیرو و تابع شخصی است که خدا او را هدایت کرده است و او را برای هدایت مردم قرار داده است و او از بابت هدایت مردم از آنها چیزی طلب نمی کند، چنین شخصی در ادبیات قرآن، امام نامیده می شود و پیشتر در اینجا در مورد امامت در قرآن سخن گفته ام.

و مفهوم شیعه کاملا با محبت در آمیخته است.

ابراهیم خود از شیعیان نوح بود:

وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ (۳۷:۸۳)
و بى‏گمان، ابراهیم از پیروان او(نوح) است. (۸۳)

و یوسف، شیعه ابراهیم و اسحاق و یعقوب بود که همگی پی در پی امام بودند:

وَ اتَّبَعْتُ مِلَّهَ آبائی‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ما کانَ لَنا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ذلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (۱۲:۳۸)
و آیین پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروى نموده‏ام. براى ما سزاوار نیست که چیزى را شریک خدا کنیم. این از عنایت خدا بر ما و بر مردم است، ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمى‏کنند. (۳۸)

و محمد(ص)، نیز شیعه ابراهیم(ع) بود:

ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ (۱۶:۱۲۳)
سپس به تو وحى کردیم که: «از آیین ابراهیم حق‏گراى پیروى کن، [چرا که‏] او از مشرکان نبود.» (۱۲۳)

و ما مسلمانان نیز، اگر خدا را دوست می داریم، باید پیرو محمد(ص) باشیم، تا خدا نیز ما را دوست بدارد:

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ (۳:۳۱)
بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.» (۳۱)

و همچنین ما وظیفه داریم که از کسانی که خدا هدایتشان کرده است و از ما اجری نمی خواهند، پیروی کنیم:

اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (۳۶:۲۱)
از کسانى که پاداشى از شما نمى‏خواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروى کنید. (۲۱)

و البته خداوند به ما آموخته است که همواره و در همه زمانها، افرادی هدایت یافته در نسل ابراهیم، وجود دارند:

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهیمَ وَ جَعَلْنا فی‏ ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْکِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (۵۷:۲۶)
و در حقیقت، نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندان آن دو، نبوّت و کتاب را قرار دادیم: از آنها [برخى‏] راه‏یاب هستند، و [لى‏] بسیارى از آنان بدکار بودند. (۲۶)

 

وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فی‏ عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۴۳:۲۸)
خداى تعالى [هدایت] را در نسل او باقى گذاشت، شاید برگردند (۲۸)

و چون آیه ۵۷:۲۶ قید زمانی ندارد همیشه در نسل ابراهیم کسانی راه یافته وجود دارند و آیه ۴۳:۲۸ هم روشن می کند که خدا هدایت را که در آیه قبلش به آن اشاره شده است(سیهدین)، در نسل ابراهیم “کلمه باقیه” ای برای همه زمانها، قرار داده است.

این راهیافتگان از نسل ابراهیم، ائمه الهی هستند، که خدا آنها را قرار داده تا ما را به امر الهی هدایت می کنند و خدا احکام خود را به آنان آموخته است:

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ (۲۱:۷۳)
و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى‏کردند، و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند. (۷۳)

و ما وظیفه داریم، به هدایت این راه یافتگان اقتدا کنیم:

أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَئهُمُ اقْتَدِهْ قُل لَّا أَسْلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَى‏ لِلْعَلَمِینَ(۶:۹۰)
اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن. بگو: «من، از شما هیچ مزدى بر این [رسالت‏] نمى‏طلبم. این [قرآن‏] جز تذکرى براى جهانیان نیست.» (۹۰)

و واقعا سوال از کسانی که پیرو افراد دیگر هستند، این است که، آیا بهتر است که پیرو کسی که خود هدایت یافته است و به حق هدایت می کند، باشیم یا پیرو کسی باشیم که خودش باید توسط دیگری هدایت شود؟

أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (۱۰:۳۵)
پس، آیا کسى که به سوى حقّ رهبرى مى‏کند سزاوارتر است مورد پیروى قرار گیرد یا کسى که راه نمى‏یابد مگر آنکه هدایت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‏کنید؟ (۳۵)

پس بنا بر آیات قرآن ما وظیفه داریم که امامان و افراد هدایت یافته ای که به خصوص از نسل ابراهیم، در همه زمانها وجود دارند و هیچ مزدی از ما نمی خواهند را، یافته و به هدایت آنان اقتدا کنیم. به چنین افرادی در ادبیات قرآن، شیعه گفته می شود.

معمولا سوال می شود که چرا نام علی(ع) امیر المومنین، در قرآن نیامده است؟ و پاسخ چه کسی از پاسخ قرآن بهتر است:

وَ یَقُولُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوْ لَا نُزِّلَتْ سُورَهٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَهٌ محُّکَمَهٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشىِ‏ِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلىَ‏ لَهُمْ(۲۰)
طَاعَهٌ وَ قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُواْ اللَّهَ لَکاَنَ خَیرْا لَّهُمْ(۲۱)
فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ(۲۲)
أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَرَهُمْ(۲۳)
أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلىَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا(۲۴)

و کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: «چرا سوره‏اى نازل نمى‏شود؟» امّا چون سوره‏اى صریح نازل شد و در آن نامِ کارزار آمد، مى‏بینى آنان که در دلهایشان مرضى هست، مانند کسى که به حال بیهوشى مرگ افتاده به تو مى‏نگرند. (۲۰)

[ولى‏] فرمان‏پذیرى و سخنى شایسته برایشان بهتر است. و چون کار به تصمیم کشد، قطعاً خیر آنان در این است که با خدا راست [دل‏] باشند. (۲۱)
پس آیا امید بستید که چون [از خدا] برگشتید [یا سرپرست مردم شدید] در [روى‏] زمین فساد کنید و خویشاوندیهاى خود را از هم بگسلید؟ (۲۲)
اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‏] ایشان را ناشنوا و چشمهایشان را نابینا کرده است. (۲۳)
آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟ (۲۴)

آری مشکل آن است که آنها یا تدبر در قرآن نمی کنند یا بر دلهایشان قفلی نهاده شده است.

به امید آنکه همه مسلمانان، شیعیان و پیروان واقعی محمد و آل محمد و ابراهیم و آل ابراهیم باشند.

علاقه مندان به بحث اثبات امامت بر اساس قرآن به این مطلب نیز مراجعه کنند.

با احترام

سپهر محمدی

۴ پاسخ برای "براساس قرآن، شیعه کیست؟"

1 | أمة الله

16 آوریل 2012 در ساعت 4:59 ب.ظ

سلام.

مطالب خوبى بود.

ممنون

2 | حم

16 آوریل 2012 در ساعت 7:11 ب.ظ

الموده فی القربی(١)

قُل لا أَسـَٔلُکُم عَلَیهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّهَ فِى القُربىٰ ۗ. شوری٢٣.
در این ایه خداوند به رسول و حبیبش دستور میدهد که بگو من از شما برای رسالتم اجری نمیخواهم مگر…..

این استثنا و مگر، چیست؟ لا اسألکم علیه اجراً الّا..؟

و این چه اجری است که رسول به دستور الهی برای رسالتش باید بخواهد؟

اجر برای رسالت؟
برای همه انبیا فرمود بگوئید لا اسألکم علیه اجرا الا و استثنا هم نداشت! ولی اینجا استثناست و اجری تعیین شده چرا؟
و این اجر برای این امر عظیم چیست؟ و چه چیزی میتواند باشد؟ و برای چه؟

و طبعاً چون این اجر تعیین شده بدون پرداخت این اجر نمیتوانیم و نخواهیم توانست انطور که باید از رسالت نفعی ببریم و منتفع شویم.

براستی این اجر چیست؟ انهم برای نفع بردن از امر عظیم رسالت؟

و ایا برای کسی که در پی هدایت و نفع بردن از رسالت باشد سؤالی و امری مهمتر از این یافت میشود؟ چرا که وقتی برای امری اجری معین شد بدون پرداخت ان اجر عقلاً و شرعاً و عرفاً نمیتوان و نمیشود از ان امر استفاده کرد!
و قطعاً طبق این ایه شریفه  برای رسالت اجری تعیین شده است.

اری سؤال اساسی برای هر فردی که در پی ایمان و هدایت باشد این است: این اجر چیست و ماهیتش چیست و چرا؟ و چگونه باید پرداخته شود؟
چرائیش را خداوند در ایه ای دیگر از کتابش روشن کرده و میفرماید:

قُل ما سَأَلتُکُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَکُم ۖ.سبأ۴٧.

این اجری هم که میخواهم در واقع برای خود شماست!

اما این چه اجری است که برای خود ماست؟

برای رسالت باید اجری بپردازیم که پرداخت ان اجر هم برای خود ماست؟

چگونه برای خود ماست؟ و برای ما چرا و چه نفعی دارد پرداخت این اجر؟

اجری که برای انتفاع از رسالت  باید پرداخت شود و پرداختش به نفع خود ماست.

جواب این سؤال را هم خداوند خودش در ایه ای دیگر از کتابش به ما میدهد: 

قُل ما أَسـَٔلُکُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ إِلّا مَن شاءَ أَن یَتَّخِذَ إِلىٰ رَبِّهِ سَبیلًا. فرقان۵٧.

بگو نمیخواهم برای این رسالت اجری مگر از کسی که بخواهد بگیرد به سوی پروردگاش راهی!.

اساساً رسالت برای هدایت و راهنمائی بشر است به سوی پرودگار، و سود و نفعی هم که از رسالت میتوان برد همین راهیابی به سوی پروردگار عالم است

بنابر این، اجر مورد نظر را از همه نخواستند بلکه از انها که دنبال رهیابی به سوی پروردگارشان هستند.

و نتیجه پرداخت این اجر رهیافتن به سوی اوست و به همین دلیل هم ما سألتکم من اجر فهو لکم، بنفع خود شماست!.

اما این چه اجری است که پرداخت ان به نفع ما و نتیجه اش یافتن سبیل الی الله است؟

براستی این اجر چیست به این اهمیت؟ اهمیت حیاتی یافتن راه به سوی خدا و بلکه بالاتر از ان پیش گرفتن راه خدا؟ من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا ! 

یعنی هر کس این اجر را پرداخت ” اتخذ الی ربه سبیلا”  نتیجه بلافصل پرداخت این اجر قرار گرفتن در راه الهی و شاهراه هدایت است؟ اهمیتی بالاتر از این؟

ایا بجا نیست که هر کاری را کناری بنهیم و برویم تا ماهیت این اجر را کشف کرده و بپردازیم تا بدینوسیله در راه هدایت و حرکت به سوی خدا قرار گیریم و سعادت جاودان را به کف اریم؟

یا کافی است که کلمات ایه را تلاوت کنیم و معنی تحت اللفظی اش را بدانیم؟

و کیست که به ما کمک کند برای کشف ماهیت این اجر و نحوه پردازش ان؟

ایا او جز انکس میتواندباشد که کیفیت و جزئیات نماز خواندن، روزه گرفتن، حج کردن و پرداخت زکات را به ما یاد داد؟

براستی چیست این اجر؟
ان چیست ان ، ان چیست ان؟
ادامه دارد

3 | حم

16 آوریل 2012 در ساعت 7:12 ب.ظ

الموده فی القربی(٢)

قُل لا أَسـَٔلُکُم عَلَیهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّهَ فِى القُربىٰ ۗ. شوری٢٣.

اجر عظیم رسالت رسول اعظم را خداوند متعال ” موده فی القربی” تعیین کرده است

اما موده فی القربی یعنی چه؟ و چه معنائی دارد؟
ملاحظه میشود که خداوند متعال اینجا هم مثل نماز و روزه و زکاه وحج و دیگر موارد موضوع را با اشاره و سربسته بیان فرموده و هیچ توضیح دیگری نداده انهم موضوعی با این اهمیت که اجر رسالت و نجات و راه جستن به سوی پروردگار به ان وابسته است!

و بدینوسیله نشان داده که انها که خیال میکنند و یا روی قصد و غرض و مرض فکر میکنند کتاب خدا کافی است و نیازی به رسول و توضیحات و احادیثش نیست و میتوان انها را کنار گذاشت، از این خیال باطل بدر ایند و به رسول الله مراجعه کرده و توضیحات لازم و جزئیات امر را از او بشنوند و امرش را کوچک یا تمام شده نیانگارند که فرمود: فَلیَحذَرِ الَّذینَ یُخالِفونَ عَن أَمرِهِ أَن تُصیبَهُم فِتنَهٌ أَو یُصیبَهُم عَذابٌ أَلیمٌ.  نور۶٣.
و دین الهی را و قران را با خیالات و اوهام خود تفسیر نکنند و رطب و یابس را از پیش خود به هم نبافند و مثلاً اینجا فکر نکنند اجر عظیم رسول اعظم این است که ذی القربای خود یعنی مثلاً خاله یا عمه اشان را دوست داشته باشند و لذا فرمود:” و انزلنا الذکر” ” واسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون” اگر ذکر و کتاب خدا را نمیدانید مغرور نشوید و تکبر نورزید و از خودتان رطب و یابس بهم نبافید بلکه از اهلش و رسول و از اهل بیتی که قران در ان نازل شده بپرسید! قَد جاءَکُم رَسولُنا یُبَیِّنُ لَکُم ، رسول ما امده که حقائق الهی را که در قران و تورات و انجیل نازل شده برای شما انسانها تبین و اشکار کند و همانطور که از خدا اطاعت میکنید از او اطاعت کنید: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.

لذا و طبق معمول که اصحاب توضیح و تبیین ایات الهی را که به اشاره بیان شده از او میپرسیدند باز هم اینجا اهمیت موضوع را دریافته و طبق نقل مفسرین از جمله زمخشری در کشاف، از رسول پرسیدند که یا رسول الله اینها چه کسانی هستند که خداوند اجر رسالت شما را در موده انها قرار داده است؟ فرمود انها اهل بیت من هستند.
اما بازهم برای اینکه این امر عظیم روشنتر شود و فردا انها که فی قلوبهم مرض و دلهایشان مریض است نگویند اهل بیتش زنانشان میباشد و ان اجر بزرگ رسالت این است که زنانش را دوست داشته باشیم، پرسیدنز که یا رسول الله انها چه کسانی هستند؟ برایمان نام ببر تا مشخصتر شود این وظیفه بزرگ ما، که برای خود ماست و با دوستی و محبت انها راه به سوی خدا می یابیم و در ان راه قرار میگیریم!
این قضیه تاریخی و سؤال اصحاب و جواب و توضیح ان رسول اعظم را مفسرین و مورخین و محدثین نقل کرده اند از جمله جارالله زمخشری از مفسرین مشهور اهل سنت در کتاب تفسیر مشهورش ‘الکشاف’ ذیل تفسیر همین ایه این حادثه مهم را اینطور نقل میکند: 
أنها لما نزلت ایه الموده قیل : یا رسول الله ، من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودّتهم؟ قال : ” علیّ وفاطمه وابناهما ”
ویدل علیه ما روى عن علی رضی الله عنه :
شکوت إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم حسد الناس لی . 
فقال : «أما ترضى أن تکون رابع أربعه : أوّل من یدخل الجنه أنا وأنت والحسن والحسین…
تفسیر زمخشری ذیل تفسیر ایه موده از سوره شوری

و بدین شکل رسول الله الاعظم همانطور که جزئیات نماز و روزه و زکاه و حج و جهاد را به امت یاد داده بودند جزئیات و نحوه ادای اجر عظیم رسالت را هم توضیح دادند

اسامی اهل بیت را که از طرف خداوند موده انها اجر رسالت تعیین شده در کتاب صحیح مسلم یکی از دو کتاب اصلی اهل سنت بدینشکل بیان شده است:
 
– حدثنا : ‏ ‏أبوبکر بن أبی شیبه ‏ ‏ومحمد بن عبد الله بن نمیر ‏ ‏واللفظ ‏ ‏لأبی بکر ‏ ‏قالا : ، حدثنا : ‏ ‏محمد بن بشر ‏ ‏، عن ‏ ‏زکریاء ‏ ‏، عن ‏ ‏مصعب بن شیبه ‏ ‏، عن ‏ ‏صفیه بنت شیبه ‏ ‏قالت : قالت عائشه : ‏خرج النبی ‏(ص) ‏غداه ‏ ‏وعلیه ‏ ‏مرط ‏ ‏مرحل ‏ ‏من شعر أسود فجاء ‏ ‏الحسن بن علی ‏ ‏فأدخله ، ثم جاء ‏ ‏الحسین ‏ ‏فدخل معه ، ثم جاءت ‏ ‏فاطمه ‏ ‏فأدخلها ثم جاء ‏ ‏علی ‏ ‏فأدخله ، ثم قال : ‏إنما یرید الله لیذهب عنکم ‏ ‏الرجس ‏ ‏أهل البیت ویطهرکم تطهیرا.
صحیح مسلم – فضائل الصحابه – فضائل أهل بیت النبی (ص) – رقم الحدیث : ( ۴۴۵۰)
ملاحظه میشود که طبق روایت صحیح مسلم رسول خدا ص قضیه حدیث کسا را در خانه عایشه نیز به طورمختصر برپا میکنند تا بطور مشخص افراد اهل بیت را که موده انها از جانب خداوند اجر رسالت تعیین شده و انها را از هرچه رجس و گناه پاک و معصوم کرده و اطلعت انهارا واجب گردانیده به عایشه بشناساند

اما بخاری در تاریخ کبیرش اشخاص اهل بیت را اینطور معرفی میکند:
البخاری – التاریخ الکبیر – الجزء : ( ۹ ) – رقم الصفحه : ( ۲۵ ) : 
۲۰۵ – أبو الحمراء له صحبه ، قال أبو عاصم : ، عن عیاد أبی یحیى قال : ، حدثنا : أبو داود ، عن أبی الحمراء ، قال : صحبت النبی (ص) تسعه أشهر فکان إذا أصبح کل یوم ، یأتی باب علی وفاطمه فیقول السلام علیکم أهل البیت : إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا.

در اینجا ملاحظه میشود که نبی گرامی و حتماً با دستور الهی، نه ماه تمام هر روز صبح به علی و فاطمه امده و در انظار عمومی به انها به عنوان افراد اهل البیت سلام میدهد، ایا هنوز عظمت امر روشن نشده است؟

ودر کتاب سنن ترمذی از صحاح سته اهل سنت به این شکل بیان میکند:
سنن الترمذی – مناقب أهل بیت النبی (ص) – المناقب عن رسول الله (ص) – رقم الحدیث : ( ۳۷۱۹ ) : 
‏- حدثنا : ‏ ‏قتیبه بن سعید ‏ ، حدثنا : ‏ ‏محمد بن سلیمان الإصبهانی ‏ ‏، عن ‏ ‏یحیى بن عبید ‏ ‏، عن ‏ ‏عطاء بن أبی رباح ‏ ‏، عن ‏ ‏عمر بن أبی سلمه ربیب النبی ‏ (ص) ‏ ‏قال : ‏نزلت هذه الآیه على النبی ‏ (ص) : إنما یرید الله لیذهب عنکم ‏ ‏الرجس ‏ ‏أهل البیت ویطهرکم تطهیرا ‏، فی بیت ‏ ‏أم سلمه ‏فدعا النبی ‏ (ص) ‏ ‏فاطمه ‏ ‏وحسناًً ‏ ‏وحسیناًًً ‏ ‏فجللهم بکساء ‏ ‏وعلی ‏ ‏خلف ظهره فجلله بکساء ثم قال :‏ ‏اللهم هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم ‏ ‏الرجس ‏ ‏وطهرهم تطهیرا قالت أم سلمه :‏ ‏وأنا معهم یا نبی الله ، قال : أنت على مکانک وأنت إلى خیر ‏
در اینجا ملاحظه میشود که رسول گرامی با نزول وحی و امدن ایه تطهیر اهل بیت علیهم السلام بار دیگر قضیه حدیث کساء را در خانه ام السلمه تکرار میکند و حتی ام السلمه که یکی از بهترین و با ایمانترین زنان پیامبر است با وجود درخواستش اجازه ورود در جمع اهل بیت نمییابد و از انها محسوب نمیشود چونکه مسئله بر خلاف تصور ساده لوحان و یا مغرضان بسا فراتر از وابستگی فامیلی به پیامبر بوده و امری عظیم و الهی میباشد.
 وهرکس که طالب است تا گوشه ای از عظمت امر را دریابد و بخشی از اجر رسالت را بپردازد تا اجازه پا گذاشتن در مسیر الی الله و اتخاذ سبیل الی رب العالمین را از خداوند در یابد، حدیث مفصل کساء را که در خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها اجرا شده با دقت و ایمان و انابه بارها و بارها بخواند و گرنه اجر رسالت را نپرداخته گمان نبریم که از کتاب و رسالت الهی نصیبی بریم، این امریست که خود رب جلیل تعیین فرموده:  قُل لا أَسـَٔلُکُم عَلَیهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّهَ فِى القُربىٰ ۗ.

ادامه دارد

4 | طاها

19 آوریل 2012 در ساعت 7:20 ق.ظ

به نام خدا،

«آیا شیعه در قرآن آمده است؟»

می‌دانیم که در اصل شیعه به صورت «شیعه علی (ع)» بوده و از آنجایی که اسلام آن حضرت شکل صحیح اسلام بوده، لذا می‌توان شیعه را تعبیر به «شکل درست اسلام» کرد. درنتیجه نیازی به تلاش برای یافتن کلمه شیعه در قرآن نخواهد بود. توجه به این نکته که دین در نزد خدا فقط اسلام بوده و هست شاید موید همین نکته باشد. تشیع همان اسلام است، چرا ما تاکید بیشتری بر تشیع کنیم؟

به توصیه عزیزی کتابی را می‌خواندم به نام «شکوفایی اسلام» اثر «جوزف ون اس». نگارنده معتقد بود که در اوایل اسلام به معنی باور به تمامی آنچه در قرآن آمده و کتاب‌های اعتقادات بعدها بوجود آمدند و اصول و فروع دین را مشخص کردند. به تدریج اسلام تبدیل شد به اعتقاد به لیستی از اصول و فروع که در نهایت منجر به جمود فکری مسلمانان شد.

احساس می‌کنم گاهی نام‌ها موانع راهند.

نوشتن نظر

برخی نظرات من:

من از حجاب اختیاری و آزادی انتخاب پوشش برای زنان حمایت می کنم.