بلاگ سپهر محمدی

بشارت به پیامبر اسلام در تورات و انجیل، نبی الرسول الامی

ارسال شده توسط سپهر محمدی در تاریخ: 05 جولای 2015

به نام خداوند قادر مطلق

در مورد بشارتهای تورات و انجیل به پیامبر اسلام مباحث زیادی مطرح شده است، اما چون بیشتر آنها منقح و به زبان امروزی نیست، بر آن شدم نگارشی منقح در حد دانش خود، در مورد این بشارات استخراج کنم. امید که ذات اقدس الوهیت ما را در این راه یاری کند.

قسمت مهمی از مطالب این پست برگرفته از کتاب معروف انیس الاعلام فی نصره الاسلام است که نگارنده ای بس زبردست و هوشمندکه جدا فخرالاسلام بوده، داشته است.

در این مبحث به بشارات مرتبط با نبی موعود در تورات و انجیل می پردازیم.
در آیه ۱۵۷ سوره اعراف چنین آمده است:

الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیل‏ …

ترجمه تحت اللفظی: کسانی که از نبی رسول امی که آن را پیش خود در تورات و انجیل نوشته می یابند ، تبعیت می کنند…

در این پست ما در صددیم تا آن نبی، که رسول است و امّی نیز هست و در تورات و انجیل به وجود او اشاره شده است را بیابیم.

چنانچه مشخص است، این شخص سه خصوصیت دارد:
۱-نبی
۲-رسول
۳- امی

ابتدا بر اساس ادبیات قرآن و اعراب زمان نزول وحی، به تشریح مفهوم همین سه کلمه پرداخته و سپس به اشاره های به این نبی در تورات و انجیل می پردازیم.

۱- مفهوم واژه های نبی، رسول و امی در فضای عربستان زمان نزول وحی

واژه نبی، کاملا واژه شناخته شده ایست، این واژه عینا در عبری(נבי) و سریانی(ܢܒܝ) نیز به کار می رود و عینا هم تلفظ می گردد.
این واژه به معنی پیامبر و شخصی است که به او وحی می گردد و در تمامی ادیان ابراهیمی به کار رفته است.
گمان نمی کنم در مورد این واژه بحث خاصی باشد.
اما واژه رسول، در ادبیات اسلام و قرآنی، به پیامبر یا نبی که صاحب شریعت باشد، و یا به سوی افراد خاصی مامور شده باشد، گفته می شود.
نمونه این رسولان، حضرات نوح و ابراهیم و موسی و عیسی هستند.
چنانچه می دانید، هیچیک از پیامبران بنی اسرائیل جز موسی و عیسی علیهم السلام صاحب شریعت نبودند، یعنی در احکام دین هیچ تغییری نمی دادند.
تنها، پیام رسان الهی به سوی بنی اسرائیل، و تشریح کننده و تفسیر کننده احکام شریعت موسی(ع) بودند.
اما شخصی که ما در این پست در جستجوی او هستیم باید مثل حضرت موسی دارای شریعت باشد.

چنانکه در مورد حضرت موسی آمده است:

وَ اذْکُرْ فىِ الْکِتَابِ مُوسىَ إِنَّهُ کاَنَ مخْلَصًا وَ کاَنَ رَسُولًا نَّبِیًّ( ۱۹:۵۱)
و در این کتاب از موسى یاد کن، زیرا که او پاکدل و فرستاده‏اى پیامبر بود.

واژه امی
متاسفانه واژه امی به غلط در میان بیشتر مسلمانان و حتی بسیاری از دانشمندان آنان تنها به معنی درس ناخوانده دانسته شده است!
اما بسیاری از مسلمانان هم به معنی دقیق این واژه توجه کرده اند.

برای تشریح معنی این واژه باید به فضای عربستان توجه کنید.

عرب جاهلیت در زمان نزول قرآن، بی ارزشترین و جاهلترین و نادانترین امتها بود.
دانشمندان و فهمیدگان در میان اینها تنها همان کسانی بودند که خود را עם הספר یا عم هسفر، یعنی “اهل کتاب” می دانستند.
در واقع ریشه واژه اهل کتاب دقیقا از خود اهل کتاب گرفته شده است.
لذا عربهای جاهلی که در مقابل این گروه و اکثرا بیسواد و کم فرهنگ بودند “امی” خطاب می شدند.

پس روشن شد که در میان اعراب صدر اسلام دو گروه عمده وجود داشتند، یکی اهل کتاب، که درس خوانده و با فرهنگ و دارای کتاب آسمانی بودند و دیگری افراد بیسواد و کم دانش که دارای کتاب آسمانی نبودند وغیر اهل کتاب و غیر بنی اسرائیل بودند و به آنها امی یا امیون گفته می شود.

واژه امّیین در فراز های مختلف قرآن به همین مفهوم و در افراز جمعیت عربستان به همراه اهل کتاب چنانچه عرض شد، استفاده شده است:

فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِالْعِباد(۳:۲۰)
اگر با تو به داورى برخیزند بگوى: من و پیروانم در دین خویش به خدا اخلاص ورزیدیم. به اهل کتاب و مشرکان بگو: آیا شما هم به خدا اخلاص ورزیده‏اید؟ اگر اخلاص ورزیده‏اند پس هدایت یافته‏اند واگر رویگردان شده‏اند، بر تو تبلیغ است و بس، و خدا بندگان را مى‏بیند. 

هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبین‏(۶۲:۲)
اوست خدایى که به میان مردمى بى‏کتاب پیامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمتشان بیاموزد. اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکار بودند،

* وَ منْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَّا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائمًا ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیْسَ عَلَیْنَا فىِ الْأُمِّیِّنَ سَبِیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُون‏(۳:۷۵)
از میان اهل کتاب کسى است که اگر او را امین شمرى و قنطارى به او بسپارى آن را به تو باز مى‏گرداند، و از ایشان کسى است که اگر امینش شمرى و دینارى به او بسپارى جز به تقاضا و مطالبت آن را بازنگرداند. زیرا مى‏گوید: راه اعتراض مردم مکه(امیین) بر ما بسته است و کس ما را ملامت نکند. اینان خود مى‏دانند که به خدا دروغ مى‏بندند.

اهل کتاب هم البته امیون را شهروند درجه چندم به حساب می آوردند و برای آنها هیچ ارزش قائل نبودند و برای آنان از واژه “گوئیم”(גוים یا גויים) استفاده می کردند.
بیشتر آنها معتقد بودند که احکام الهی که خدا بر آنها جاری کرده است بین اهل کتاب است، نه بین اهل کتاب و امیون.
مفهوم آن این است که مثلا طبق آیه فوق امانت داری خوب است اما با اهل کتاب نه با گوئیم ها!
یا آنچه که اکنون هم در میان یهودیان اسرائیل کلاه شرعی برای قتل و غارت مردم فلسطین است، آن است که بسیاری از آنها معتقدند که بله یکی از احکام ده فرمان دوست داشتن همسایه هست! اما همسایه ای که اسرائیلی باشد نه غیر اسرائیلی! یا گوئیم!

در کتاب مقدس به خصوص واژه گوئیم برای اشاره به فرزندان حضرت ابراهیم استفاده شده است:

پیدایش ۱۷: ۵
و نام تو بعد ازاین ابرام خوانده نشود بلکه نام تو ابراهیم خواهدبود، زیرا که تو را پدر امت های(گوئیم) بسیار گردانیدم.

که البته توجه دارید که خداوند بنی اسرائیل را از امتها استثناء کرده است. و در اکثر کتاب مقدس، واژه گوئیم به مفهوم غیر بنی اسرائیل استفاده شده است.
در کتاب مقدس فارسی این واژه به امت ها و در کتاب مقدس عربی برای ترجمه واژه گوئیم از واژه “امم” استفاده شده است که در واقع همان واژه امی است که یک یای نسبت به امم اضافه شده و به اممی تبدیل شده است و طبق قواعد عربی به امّی تبدیل شده است.
در دیکشنری استرانگ ترجمه کلمه مفرد این واژه یعنی “گوی” چنین آمده است:

۰۱۴۷۱:
Gowy go’-ee rarely (shortened) goy go’-ee; apparently from the same root as 1465 (in the sense of massing); a foreign nation; hence, a gentile; also (figuratively) a troop of animals, or a flight of locusts:–gentile, heathen, nation, people

پس ملاحظه می کنید که اولین معانی این واژه یک ملت خارجی(در مقابل بنی اسرائیل) و غیر بنی اسرائیل، یعنی همان “امیّ” است
پس دریافتیم که وقتی قرآن از رسول نبی امی که در تورات و انجیل از او یاد شده است، سخن می گوید قاعدتا منظور او چیست.
منظور پیامبری از غیر اهل کتاب و غیر بنی اسرائیل است که دارای شریعت باشد.

۲- بررسی آیات تورات در مورد نبی موعود:

اکنون به بررسی آیات تورات در این رابطه می پردازیم. منظور ما از تورات در این متن، ۵ کتاب اول عهد عتیق است که مورد تایید همه یهودیان و مسیحیان است.

اولین و مهمترین جایی که تورات به این نبی موعود اشاره می کند در آیه تثنیه ۱۸:۱۸ است. به دوستان علاقه مند توصیه می کنم این آدرس روند را به خاطر بسپارند!

آیات این فصل را از چند آیه قبل نقل می کنم:

تثنیه ۱۸
۱۵ یهوه، خدایت، نبیای را ازبرادرانت، مثل من(موسی) برای تو مبعوث خواهدگردانید، او را بشنوید. 
۱۶ موافق هرآنچه درحوریب در روز اجتماع از یهوه خدای خودمسالت نموده، گفتی: «آواز یهوه خدای خود رادیگر نشنوم، و این آتش عظیم را دیگر نبینم، مبادابمیرم.» 
۱۷ و خداوند به من گفت: «آنچه گفتندنیکو گفتند. 
۱۸ نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد، و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هرآنچه به اوامر فرمایم به ایشان خواهد گفت. 
۱۹ و هر کسیکه سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود، من ازاو مطالبه خواهم کرد. 
۲۰ و اما نبیای که جسارت نموده، به اسم من سخن گوید که به گفتنش امرنفرمودم، یا به اسم خدایان غیر سخن گوید، آن نبی البته کشته شود.» 
۲۱ و اگر در دل خود گویی: «سخنی را که خداوند نگفته است، چگونه تشخیص نماییم.» 
۲۲ هنگامی که نبی به اسم خداوند سخن گوید، اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد، این امری است که خداوند نگفته است، بلکه آن نبی آن را از روی تکبر گفته است.

(این آیات بر اساس قدیمیترین نسخه موجود تورات، یعنی نسخه سبعینه تنظیم شده است.)

در این آیات گرانقدر نکات و دقتهای بسیار بسیار فراوانی است که گنجی است بی پایان.
برخی نکات قابل استخراج در این آیات از این قرار است:
۱- نبی موعود مثل موسی است. (رسول است)
۲- نبی موعود از میان برادر قوم بنی اسرائیل است(گوئیم است.).
۳-خدا کلام خود را در دهان نبی موعود خواهد گذاشت و او بی کم و کاست آن را به مردم خواهد گفت.
۴-او به اسم خداوند سخن خواهد گفت
۵-اگر نبی بی اذن خدا سخن بگوید آن نبی کشته می شود.

حال به تشریح تک تک این خصوصیات می پردازیم:

۱- نبی موعود مثل موسی است. (رسول است)

چنانچه عرض شد، هیچ نبی در بنی اسرائیل مثل موسی شریعت نداشت، همه انبیای بنی اسرائیل به تشریح شریعت موسی می پرداختند. حتی در آخرین آیات در خود تورات هم گفته شده است که هیچ نبی ای در بنی اسرائیل چون موسی بر نخواست و بر نخواهد خواست اگر آیات تورات به واقع وحی الهی باشد:

تثنیه ۳۴
۱۰ و نبیای مثل موسی تا بحال(از آن پس) در اسرائیل برنخاسته است(بر نخاست) که خداوند او را روبرو شناخته باشد. 
۱۱ در جمیع آیات و معجزاتی که خداونداو را فرستاد تا آنها را در زمین مصر به فرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید.

توجه کنید که دو کلمه “تابحال” و “برنخاسته است” در ترجمه فارسی قدیم، یک تحریف علنی در ترجمه است تا مفهوم استمراری را به گذشته تبدیل کند، در حالیکه معنی آیه استمراری است یعنی نبی مثل موسی در گذشته برنخاست و از آن زمان تا کنون هم برنخاسته است. کلماتی که بنده در داخل پرانتز نوشتم عینا از ترجمه شاه جیمز اقتباس شده است.
پس نتیجه می گیریم، اولا نبی موعود باید مثل موسی باشد و به خصوص شریعت داشته باشد، که در لسان قرآن چنین نبی خاصی رسول نامیده می شود. ثانیا تایید دیگری داریم مبنی بر اینکه نبی موعود از میان بنی اسرائیل بر نخواهد خواست.

۲- نبی موعود از میان برادران قوم بنی اسرائیل است(گوئیم است.).

واژه ای که در اینجا مورد استفاده قرار گرفته است، “برادران ایشان”(احیهم)، که ترجمه دیگر آن برادر ایشان است، در تورات تنها به مفهوم برادر یا برادران کسانی که در جمع مورد اشاره حضور ندارند به کار رفته است.
به عنوان نمونه وقتی یعقوب از ارث فرزندان دیگر یوسف، که پس از افرایم و منسی به دنیا خواهند آمد، صحبت می کند، چنین می گوید:

پیدایش ۴۸: ۶
و امااولاد تو(یوسف) که بعد از ایشان(افرایم و منسی) بیاوری، از آن تو باشند ودر ارث خود به نامهای برادران خود(احیهم)(افرایم و منسی) مسمی شوند.

واژه مشابه، برادران شما، نیز در جایی که بدون ذکر نام از برادر خاص آمده است، مثل اینجا، تنها و تنها در تورات به مفهوم “برادر یا برادرانی است که در جمع، حاضر نیستند”.

به عنوان نمونه حضرت یوسف به برادران خود که بنیامین را باخود نیاورده اند چنین می گوید:

پیدایش ۴۲: ۱۵
۱۵ بدینطور آزموده میشوید: به حیات فرعون از اینجا بیرون نخواهید رفت، جز اینکه برادر کهتر شما(احیکم) در اینجابیاید. 
۱۶ یک نفر از خودتان بفرستید، تا برادر شما(احیکم) را بیاورد، و شما اسیر بمانید تا سخن شما آزموده شود که صدق با شماست یا نه، والا به حیات فرعون جاسوسانید!»

پس وقتی خداوند در مورد بنی اسرائیل می فرماید، “نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد،”، منظور نبی ای از خارج بنی اسرائیل است که به معنی گوئیم بودن یا به عربی امّی بودن نبی است.

همچنین در این زمینه به آیه زیر در تورات دقت کنید:

تثنیه ۳۲: ۲۱
ایشان مرا(خداوند را) به آنچه خدا نیست به غیرت آوردند. و به اباطیل خود مرا خشمناک گردانیدند. و من ایشان را به آنچه قوم نیست به غیرت خواهم آورد. و به امت(گوی، مفرد گوییم) باطل، ایشان را خشمناک خواهم ساخت.

واقعا سوال اینجاست که چه چیزی بیشتر بنی اسرائیل را خشمگین می کرد، به غیر از آنکه نبی موعود، گوئیم باشد؟ و از امت باطلی چون اعراب جاهلیت باشد؟ و خداوند خود در تورات این وعده را داده بوده است! چرا که آنها خدایان غیر را پرستیدند، او نیز نبی موعود را در امتهای غیر قرار داد.

۳-خدا کلام خود را در دهان نبی موعود خواهد گذاشت و او بی کم و کاست آن را به مردم خواهد گفت.

این یکی از زیباترین تشریحات برای توصیف پیامبر اسلام است. صفت بارز و شناخته شده پیامبر اسلام “امین” بودن او بود، چنانچه پیش از بعثت به محمد امین معروف بود. حال دقیقا خدا بر این موضوع و اینکه او امین وحی خداوند است، تاکید می کند. در هیچ موردی در تورات و انجیل سراغ نداریم که خداوند کلام خود را در دهان کسی گذاشته باشد. این موضوع به خصوص از آنرو اهمیت دارد که برخی مسیحیان، عیسی را نبی موعود می خوانند.
در این زمینه توجه بفرمایید که قرآن کلام خداست که به قلب محمد بن عبدالله جاری شد و او با امانتداری آن را به مردم ارائه کرد، اما عیسی مسیح، به نص قرآن و انجیل، خودش کلام خدا بود و این عقیده همه مسلمانان است.

۴-او به اسم خداوند سخن خواهد گفت

در اینجا تاکید می شود که این نبی به اسم خداوند سخن خواهد گفت! و قرآن یکصد و چهارده بار هر فصل خود را با نام خداوند آغاز کرده است، و بارها و بارها در فرازهای مختلف از اهمیت ذکر نام خداوند، یاد کرده است. آیا در انجیل این همه اهمیت به ذکر نام خداوند وجود داشته است؟

۵-اگر نبی بی اذن خدا سخن بگوید آن نبی کشته می شود.

نکته ای که حایز اهمیت فراوان است، کشته شدن آن نبیی است، که بدون اذن خداوند سخن گوید! یعنی خداوند در این فراز اطلاع می دهد، اگر نبی ای بدون اجازه خداوند، از سوی او سخنانی بگوید، بدون شک، کشته خواهد شد!
آیه مشابه در قرآن از این قرار است:

سوره حاقه:
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ(۴۴)
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ(۴۵)
ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ(۴۶)
فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ(۴۷)

و اگر [او] پاره‏اى گفته‏ها بر ما بسته بود، (۴۴)
دست راستش را سخت مى‏گرفتیم، (۴۵)
سپس رگ قلبش را پاره مى‏کردیم، (۴۶)
و هیچ یک از شما مانع از [عذاب‏] او نمى‏شد. (۴۷)

۳-بررسی آیات انجیل در مورد نبی موعود

همانطور که قرآن اشاره کرده است در انجیل نیز به این نبی اشاره شده است. منظور ما از انجیل در این متن، چهار کتاب اول عهد جدید است که مورد تایید همه مسیحیان می باشد.

در فصل اول انجیل یوحنا، که هنوز عیسی مسیح، دعوت خود را آغاز نکرده است، بلکه یحیی تعمید دهنده، بشارت ظهور وی را می دهد، یهودیان به نزد وی فرستاده از او چنین می پرسند:

یوحنا ۱
۱۹ و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادندتا از او سوال کنند که تو کیستی، 
۲۰ که معترف شدو انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. 
۲۱ آنگاه از او سوال کردند: «پس چه؟ آیا توالیاس هستی؟ گفت: «نیستم.»
۲۲ آنگاه بدو گفتند: «پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ درباره خود چه میگویی؟» 
۲۳ گفت: «من صدای ندا کنندهای دربیابانم که راه خداوند را راست کنید، چنانکه اشعیانبی گفت.»
۲۴ و فرستادگان از فریسیان بودند. 
۲۵ پس از اوسوال کرده، گفتند: «اگر تو مسیح و الیاس و آن نبی نیستی، پس برای چه تعمید میدهی؟» 
۲۶ یحیی در جواب ایشان گفت: «من به آب تعمیدمی دهم و در میان شما کسی ایستاده است که شمااو را نمی شناسید. 
۲۷ و او آن است که بعد از من می آید، اما پیش از من شده است، که من لایق آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم.»

در این فرازهای زیبا به روشنی توضیح داده می شود که یهودیان، در انتظار ۳ موعود بودند، یکی آن نبی، یعنی نبی موعود، دیگری وجود مبارک مسیح، و سومی الیاس.

در طی داستان اناجیل روشن می شود که عیسی، همان مسیح موعود است و در می یابیم که یوحنا، همان الیاس است:

متی ۱۷
۱۰ شاگردانش از او پرسیده، گفتند: «پس کاتبان چرا میگویند که میبایدالیاس اول آید؟» 
۱۱ او در جواب گفت: «البته الیاس میآید و تمام چیزها را اصلاح خواهدنمود. 
۱۲ لیکن به شما میگویم که الحال الیاس آمده است و او را نشناختند بلکه آنچه خواستندبا وی کردند؛ به همانطور پسر انسان نیز از ایشان زحمت خواهد دید. 
۱۳ آنگاه شاگردان دریافتندکه درباره یحیی تعمیددهنده بدیشان سخن میگفت.

اما در هیچ فرازی از اناجیل تکلیف نبی موعود مشخص نمی شود و عیسی مسیح، هیچگاه ادعا نمی کند که نبی موعود است. و هیچ یک از شاگردان نیز چنین ادعایی در مورد وی نمی کنند. البته مردم در مورد عیسی، گمانه زنیهای بسیار و متعددی می کنند، برخی او را الیاس می دانند، برخی یکی از انبیاء و در یکی دو مورد هم مردم او را آن نبی(نبی موعود) می خوانند، اما هیچگاه چنین ادعایی توسط خود عیسی یا حواریون انجام نمی شود:

یوحنا ۷
۴۰ آنگاه بسیاری از آن گروه، چون این کلام راشنیدند، گفتند: «در حقیقت این شخص همان نبی است.» 
۴۱ و بعضی گفتند: «او مسیح است.» وبعضی گفتند: «مگر مسیح از جلیل خواهد آمد؟ 
۴۲ آیا کتاب نگفته است که از نسل داود و ازبیت لحم، دهی که داود در آن بود، مسیح ظاهر خواهد شد؟» 
۴۳ پس درباره او در میان مردم اختلاف افتاد.

و همواره دعوای اصلی بین اینکه عیسی، الیاس است یا مسیح است یا آن نبی، بین مردم باقی می ماند، اما همانطور که عرض شد، خود عیسی مسیح و حواریونش، عیسی را مسیح و یحیی را الیاس می دانند و هیچگاه او را نبی موعود نخوانده اند.

ضمنا در اناجیل، واژه های نبی و رسول شکل خود را به مراتب بهتر گرفته اند. چنانکه عیسی مسیح در مورد یحیی نبی، که رسول نیز هست می فرماید:

متی ۱۱
۹ لیکن بجهت دیدن چه چیز بیرون رفتید؟ آیا نبی را؟ بلی به شما میگویم از نبی افضلی را! 
۱۰ زیرا همان است آنکه درباره اومکتوب است: “اینک من رسول خود را پیش روی تو میفرستم تا راه تو را پیش روی تو مهیا سازد.”

لذا مشخص می شود که از دید عیسی مسیح نیز هر نبی ای به بزرگی و اهمیت رسول نیست، چنانکه همین گونه نیز در قرآن آمده است.

امید که از زیادی این پست خسته نشده باشید و از زیبایی و ظرافتهای آیات الهی لذت برده باشید.

با احترام فراوان
سپهر محمدی

۱۴ تیر ۱۳۹۴

بدون پاسخ برای "بشارت به پیامبر اسلام در تورات و انجیل، نبی الرسول الامی"

نوشتن نظر

برخی نظرات من:

من از حجاب اختیاری و آزادی انتخاب پوشش برای زنان حمایت می کنم.